ز من بپرس كيست كه معشوق عالم ست
ز من بپرس كيست كه معشوق عالم ست
شعر من از صحيفه ي اين باغ شبنم ست
او كيست ابن مروه و بطحاست، ابن نور
از اوست اگر كه ركن و مقام ست و زمزم ست
اين سنگريزه ها به شهادت سخن كنند
در دست او كه معجزه هايش دمادم ست
دار الشفاست چشمش و هنگامه مي كند
دستش براي هر دل مجروح مرهم ست
دارد به روي دست سفرنامه ي قيام
او وارث حسين ذبيح محرّم ست
اين شعر خسته از نفس افتاد نيمه شب
در غربت صحيفه ي سجّاد ني
شعر من از صحيفه ي اين باغ شبنم ست
او كيست ابن مروه و بطحاست، ابن نور
از اوست اگر كه ركن و مقام ست و زمزم ست
اين سنگريزه ها به شهادت سخن كنند
در دست او كه معجزه هايش دمادم ست
دار الشفاست چشمش و هنگامه مي كند
دستش براي هر دل مجروح مرهم ست
دارد به روي دست سفرنامه ي قيام
او وارث حسين ذبيح محرّم ست
اين شعر خسته از نفس افتاد نيمه شب
در غربت صحيفه ي سجّاد ني
۱۱۱.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.