⭕️گروگانگیری با اخبار حاشیه ای
⭕️گروگانگیری با اخبار حاشیه ای
کسی هست خبر خانم معلم قائم شهری و خبر کشف حجاب نامزد نظام مهندسی را نشنیده باشد؟
درست یا غلط محتوای این اخبار بماند. از واکنش مسوولین نیز عبور کنیم. اما به واقع چه بر سر خود و افکارعمومی با این اخبار می آوریم؟
از ایندو خبر بگذریم؛ از مهمترین دستاوردهای سفر دوروزه آقای رئیس جمهور به چین چه می دانیم؟ از تولید مشترک هواپیما با چین با خبر شدیم؟ از امضای سند 3.5 میلیاردی سرمایه گذاری صنعتی چه؟ از توافق 12 میلیارد دلاری در صنعت حمل و نقل و ساخت خودرو چطور؟ از بسته 40 میلیارد دلاری در صنعت نفت خبر گرفتیم؟
مشکل کجاست؟
قدیم اتاق های شیشه ای رسانه ها محل تشکیل شورایی بود تا ضرائب اخبار را تعیین کنند. کدام خبر تیتر یک شود و کدام تیتر دوم و کدام گوشواره ها وغیره. به این فهم مهمترین ویژگی سردبیر یک رسانه، ضریب دهی اخبار است.
اما امروز ضرائب اخبار را شبکه های اجتماعی تعیین می کنند. کدام بیشتر لایک خورده و بیشتر به اشتراک گذاشته شده و بیشتر واکنش گرفته است. اما آیا هر خبری بیشتر دست به دست شد یعنی مهمتر است؟
ثمره این ضرائب غیرواقعی چیست؟
اول مساله سازی برای مسوولین و ورود آنها به چرخه باطل واکنش های شتابزده است؛ یکبار خانم معلم اخراج و یکبار مورد پادرمیانی و یکبار گذشت و ...
مهمتر از این افکار عمومی است که ضرر می کند و از اخبار اصلی فاصله می گیرد. ما کم کم گرفتار یک بی خبری مدرن شده ایم. بی خبری ناشی از شبکه ها. همه می دانند و نمی دانند. باخبرند و بی خبر. به واقع فکر می کنند می دانند و باخبرند. مخاطب در گروگان اخبار حاشیه ای و بی ثمر است.
اساسا چرا باید خبر یک کلاس درس، مدیر و مسوول و امام جمعه و استاندار را بخط کند؟ اساسا این خبر چه نسبتی از واقعیت مدارس ما دارد؟ چرا فکر کردیم خطای خانم معلم انقدر بزرگ است که لازم است همه مسوولین شهر درگیر شوند؟
مساله این مصداق مشخص نیست. مساله دوران بی خبری جدید است که کم کم در حال شکل گیری است. وقتی افکار عمومی را از اخبار اصلی دور نگه داشتیم و درگیر حواشی و اخبار زرد و بی ثمر کردیم طبیعی است که رسانه دشمن رهزن ذهن های بی خبر می شود. چنانچه جنون وار می نویسند کیش و دریای خزر را به چین فروختند و ایران طی یک قرارداد 25 ساله مستعمره چین شد و عده ای چنان مسخ می شوند که علیه این خبر اعتراض خیابانی به راه می اندازند. این ثمره عصر بی خبری است.
نسبت به پرسش ذهن مخاطب در هر سطحی سکوت نکنیم و پاسخگو باشیم. اما مراقبت کنیم هیجان اخبار حاشیه ای، مسوولین و رسانه های مرجع را به گروگان نبرد و به انفعال نکشد.
کسی هست خبر خانم معلم قائم شهری و خبر کشف حجاب نامزد نظام مهندسی را نشنیده باشد؟
درست یا غلط محتوای این اخبار بماند. از واکنش مسوولین نیز عبور کنیم. اما به واقع چه بر سر خود و افکارعمومی با این اخبار می آوریم؟
از ایندو خبر بگذریم؛ از مهمترین دستاوردهای سفر دوروزه آقای رئیس جمهور به چین چه می دانیم؟ از تولید مشترک هواپیما با چین با خبر شدیم؟ از امضای سند 3.5 میلیاردی سرمایه گذاری صنعتی چه؟ از توافق 12 میلیارد دلاری در صنعت حمل و نقل و ساخت خودرو چطور؟ از بسته 40 میلیارد دلاری در صنعت نفت خبر گرفتیم؟
مشکل کجاست؟
قدیم اتاق های شیشه ای رسانه ها محل تشکیل شورایی بود تا ضرائب اخبار را تعیین کنند. کدام خبر تیتر یک شود و کدام تیتر دوم و کدام گوشواره ها وغیره. به این فهم مهمترین ویژگی سردبیر یک رسانه، ضریب دهی اخبار است.
اما امروز ضرائب اخبار را شبکه های اجتماعی تعیین می کنند. کدام بیشتر لایک خورده و بیشتر به اشتراک گذاشته شده و بیشتر واکنش گرفته است. اما آیا هر خبری بیشتر دست به دست شد یعنی مهمتر است؟
ثمره این ضرائب غیرواقعی چیست؟
اول مساله سازی برای مسوولین و ورود آنها به چرخه باطل واکنش های شتابزده است؛ یکبار خانم معلم اخراج و یکبار مورد پادرمیانی و یکبار گذشت و ...
مهمتر از این افکار عمومی است که ضرر می کند و از اخبار اصلی فاصله می گیرد. ما کم کم گرفتار یک بی خبری مدرن شده ایم. بی خبری ناشی از شبکه ها. همه می دانند و نمی دانند. باخبرند و بی خبر. به واقع فکر می کنند می دانند و باخبرند. مخاطب در گروگان اخبار حاشیه ای و بی ثمر است.
اساسا چرا باید خبر یک کلاس درس، مدیر و مسوول و امام جمعه و استاندار را بخط کند؟ اساسا این خبر چه نسبتی از واقعیت مدارس ما دارد؟ چرا فکر کردیم خطای خانم معلم انقدر بزرگ است که لازم است همه مسوولین شهر درگیر شوند؟
مساله این مصداق مشخص نیست. مساله دوران بی خبری جدید است که کم کم در حال شکل گیری است. وقتی افکار عمومی را از اخبار اصلی دور نگه داشتیم و درگیر حواشی و اخبار زرد و بی ثمر کردیم طبیعی است که رسانه دشمن رهزن ذهن های بی خبر می شود. چنانچه جنون وار می نویسند کیش و دریای خزر را به چین فروختند و ایران طی یک قرارداد 25 ساله مستعمره چین شد و عده ای چنان مسخ می شوند که علیه این خبر اعتراض خیابانی به راه می اندازند. این ثمره عصر بی خبری است.
نسبت به پرسش ذهن مخاطب در هر سطحی سکوت نکنیم و پاسخگو باشیم. اما مراقبت کنیم هیجان اخبار حاشیه ای، مسوولین و رسانه های مرجع را به گروگان نبرد و به انفعال نکشد.
۳.۷k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱