ای قهرمانِ دشتِ نبرد، مردِ دلیران
ای قهرمانِ دشتِ نبرد، مردِ دلیران
با قامت استوار و دل، روشنتر از جان
در قلبِ طوفانها به تنهایی جنگیدی
با شمشیرِ غیرت، به دشمنان خندیدی
هر ضربهی شمشیرت، صدایی از ایمان
هر گام تو، مهرِ زمین و آسمان
در زیرِ بارانِ گلوله، بیهراس رفتی
با هر تپشِ قلبت، به سویِ عشق رفتی
آن لحظه که خونت، زمین را گلفشان کرد
آسمان گریست و تو بهشت را مهمان کرد
شربتِ شهادت نوشیدی و رفتی با افتخار
اما نامت تا ابد در دلها، بیقرار
ای قهرمانِ جاودان، ای پرچمِ نور
یادت همیشه سبز، در این دشتِ پر از شور
با قامت استوار و دل، روشنتر از جان
در قلبِ طوفانها به تنهایی جنگیدی
با شمشیرِ غیرت، به دشمنان خندیدی
هر ضربهی شمشیرت، صدایی از ایمان
هر گام تو، مهرِ زمین و آسمان
در زیرِ بارانِ گلوله، بیهراس رفتی
با هر تپشِ قلبت، به سویِ عشق رفتی
آن لحظه که خونت، زمین را گلفشان کرد
آسمان گریست و تو بهشت را مهمان کرد
شربتِ شهادت نوشیدی و رفتی با افتخار
اما نامت تا ابد در دلها، بیقرار
ای قهرمانِ جاودان، ای پرچمِ نور
یادت همیشه سبز، در این دشتِ پر از شور
۴۷۸
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.