آجرک الله یاصاحب الزمان
آجرک الله یاصاحب الزمان
الف تاب دلم رفته که تب دار شدم
عاقبت سوختم و یاور غمخوار شدم
بعده تو همسفره شمرستمکار شدم
غیرت الله ببین راهی بازار شدم
صورتم محو تماشای حرامی ها شد
عصمتم مسخره ی کوفه و شامی ها شد
معجرم سوخت،سرم سوخت،حرم سوخت حسین(ع)
تو نبودی به خدا بال و پرم سوخت حسین(ع)
بین غوغا نفس نوحه گرم سوخت حسین(ع)
آتش و موی رقیه(س)...جگرم سوخت حسین(ع)
من و یک شهر پر از مست کجایی عباس(ع)
ساربان دست مرا بست کجایی عباس(ع)
سره دروازه ی ساعات،عجب غلغله بود
دیده ی هیز عدو محو من و قافله بود
نو عروس حرمت در وسط هلهله بود
به دل اهل و عیالت به خدا واهمه بود
سفره ی کذب و ریا،دوز و کلک انداختند
چاپلوسان به سکینه(س)...متلک انداختند
غارت چادر یک زن مگر انصاف است
گیسوی طفل کشیدن مگر انصاف است
نا به حق طعنه شنیدن مگر انصاف است
به روی خار دویدن مگر انصاف است
جمع نامحرم نامرد اسیرم کردند
یک شبه شمر و سنان ببین چه پیرم کردند
#شیعه#وفات#یازینب_کبری
الف تاب دلم رفته که تب دار شدم
عاقبت سوختم و یاور غمخوار شدم
بعده تو همسفره شمرستمکار شدم
غیرت الله ببین راهی بازار شدم
صورتم محو تماشای حرامی ها شد
عصمتم مسخره ی کوفه و شامی ها شد
معجرم سوخت،سرم سوخت،حرم سوخت حسین(ع)
تو نبودی به خدا بال و پرم سوخت حسین(ع)
بین غوغا نفس نوحه گرم سوخت حسین(ع)
آتش و موی رقیه(س)...جگرم سوخت حسین(ع)
من و یک شهر پر از مست کجایی عباس(ع)
ساربان دست مرا بست کجایی عباس(ع)
سره دروازه ی ساعات،عجب غلغله بود
دیده ی هیز عدو محو من و قافله بود
نو عروس حرمت در وسط هلهله بود
به دل اهل و عیالت به خدا واهمه بود
سفره ی کذب و ریا،دوز و کلک انداختند
چاپلوسان به سکینه(س)...متلک انداختند
غارت چادر یک زن مگر انصاف است
گیسوی طفل کشیدن مگر انصاف است
نا به حق طعنه شنیدن مگر انصاف است
به روی خار دویدن مگر انصاف است
جمع نامحرم نامرد اسیرم کردند
یک شبه شمر و سنان ببین چه پیرم کردند
#شیعه#وفات#یازینب_کبری
۲.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.