.

.
زنی بر اثر نوع خاصی از سرطان در حال مرگ بود.دارویی وجود داشت که پزشکان تصور می کردند ممکن است جانش را نجات بدهد.این دارو یک نوع رادیوم بود که پزشکی از همشهریان زن، آن را کشف کرده بود.هزینه ی ساخت این دارو بالا بود اما داروساز قیمتی ده برابر هزینه ی ساخت آن روی دارویش گذاشته بود.او دویست دلار برای رادیوم پرداخته بود در حالی که روی دوز اندکی از آن دوهزلر دلار قیمت گذاشته بود.هاینز شوهر این زن، به هر کس که می شناخت رو زده بود تا پول قرض کند ولی فقط توانسته بود هزار دلار قرض بگیرد.او به داروساز گفت زنش دارد می میرد و از او خواست دارو را ارزانتر بفروشد یا بقیه ی پولش را بعدا بگیرد.اما داروساز گفت:نه، من این دارو را کشف کردم و می خواهم با آن کاسبی کنم.هاینز هم که مستاصل شده بود در داروخانه را می شکند و دارو را به خاطر زنش می دزدد.
.
.آیا هاینز باید دارو را می دزدید؟
..دزدیدن دارو درست بود یا غلط؟چرا؟
...آیا شوهر چون راه دیگری نداشت، موظف بود دارویی که جان همسرش را نجات می داد، بدزدد؟
....آیا شوهر خوب همین کار را می کند؟
.....آیا داروساز حق داشت به صرف حاکم نبودن قانون بر قیمت گذاری، چنین قیمتی روی دارویش بگذارد؟
......چرا حق داشت و چرا حق نداشت؟
.
کولبرگ بر اساس پاسخ مردم به سوالاتش در مورد اینگونه دوراهی های اخلاقی، نظریه ای ساخت.
.
جواب تست رو میتونید توی پیج @ravanshenasii مشاهده کنید
.
منبع:زمینه ی روانشناسی سانتراک
.
اگر دوست دارین راجع به روانشناسی بیشتر بدونین پیج @ravanshenasii رو دنبال کنید.یه پیج تخصصی راجع به روانشناسی که تمام مطالب اون از کتب تخصصی هست
@ravanshenasii @ravanshenasii @ravanshenasii @ravanshenasii @ravanshenasii @ravanshenasii