tanin

@tanin
قربان لبت دلبر لبخند اناری!
سرچشمه اشعار من از چشم تو جاری
ای آنکه دهانت دهن تنگ شراب است
لب باز بکن کشت مرا درد خماری

در حسرت آغوش تو پاییزترینم
ای تاک که سرمست در آغوش بهاری !

هر کس به نگاهت نظری کرد دلش رفت
دو مهره ی مارند دو چشمی که تو داری

گل هستی و گلدان من ازعطر تو خالیست
حیف است به هرخار و خسی دل بسپاری

در سینه دلم میتپد انگار که از رنج
کوبیده خودش را به قفس باز قناری

سخت است که تنها شوی آنقدر که حتی
بر شانه هر رهگذری سر بگذاری
رفتی و پس از تو نفسم رفت دلم رفت
هر بار که از ریل گذر کرد قطاری....
دیدگاه ها (۱۵۶)

@عکس نوشته

@عکس نوشته

@taninبوسه ام گل میکند بر ماه رخسارت گلملب نمیبیند دگر اخطار...

@taninبه همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است بی تو دنیای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط