داستانشب

#داستان_شب..

#حکایتی_آموزنده_از_بهلول_عاقل

هارون الرشید به بهلول گفت :

می خواهم که روزی تو را مقرر کنم
تا فکرت آسوده باشد

بهلول گفت : مانعی ندارد ولی سه عیب دارد!
#اول : نمی دانی به چه چیزی محتاجم ،
تا مهیا کنی #دوم : نمی دانی چه وقت می خواهم #سوم : نمی دانی چه قدر می خواهم

ولی خداوند اینها را می داند،

با این تفاوت که اگر خطائی از من سر بزند تو حقوقم را قطع خواهی کرد

ولی خداوند هرگز روزی بندگانش را
قطع نخواهد کرد

شب خوش... #عیدتون_مبارک...
دیدگاه ها (۷)

عید فطر است و اول شوالنور عشق است وشور و جذبه و حالبهر توفیق...

رمضان ماه مهمانیخدا به پایان رسیدبه اولین روز ازماه شوال خوش...

#اصول_تربیتی... والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می ک...

#معماهای_باستانی...🔺 تاریخ اسرارآمیز !جزیره Elephantine یک ج...

بسم الله الرحمن الرحیمقسمت دوم :ولى تا مدتى معين مهلتشان مى...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط