یا امام سجاد
یا امام سجاد
آن کسی که همه اش گریه ی عاشورا بود
آب می دید به یاد جگر سقا بود
چشم هایش همه شب هیأت واویلا داشت
تا نفس داشت فقط گریه کن بابا بود
...
زهر نوشید وَ تب کرد محیط جگرش
گُر گرفت از عطش و سوخت همه بال و پرش
خشک شد جُلگۀ لبهاش و با خشکی لب
روضه می خواند به یاد لب خشک پدرش
...
آن کسی که خود خورشید به پایش افتاد
ناگهان رعشه بر اندام رسایش افتاد
ضعف شد چیره و زیر بغلش خالی شد
از روی شانۀ افتاده عبایش افتاد
...
وای از ریش سپیدش که حنایی شده بود
ناله اش گفتن اسمی سه هجایی شده بود
دم مغرب افق شهر مدینه اما
جهت قبله ی او کرب و بلایی شده بود
...
این هم از ماهیت نفس نفیس خاک است
سر آقا به روی دامن خیس خاک است
همه اش سجده شده مثل پدر در گودال
خاک سجاده و سجاد انیس خاک است
...
گاه آهسته فقط وای برادر می خواند
لب تشنه «قتلوا» بود که از بَر می خواند
اشک می ریخت وَ هر آینه می گفت حسین
تا دم مرگ فقط روضۀ حنجر می خواند
...
تلخی زهر به کامش عسل و قند آمد
بر لب پر ترکش مطلع لبخند آمد
جلوی چشم ترش کرببلا ظاهر شد
یا اَبِ یا اَبِ گفت و نفسش بند آمد
آن کسی که همه اش گریه ی عاشورا بود
آب می دید به یاد جگر سقا بود
چشم هایش همه شب هیأت واویلا داشت
تا نفس داشت فقط گریه کن بابا بود
...
زهر نوشید وَ تب کرد محیط جگرش
گُر گرفت از عطش و سوخت همه بال و پرش
خشک شد جُلگۀ لبهاش و با خشکی لب
روضه می خواند به یاد لب خشک پدرش
...
آن کسی که خود خورشید به پایش افتاد
ناگهان رعشه بر اندام رسایش افتاد
ضعف شد چیره و زیر بغلش خالی شد
از روی شانۀ افتاده عبایش افتاد
...
وای از ریش سپیدش که حنایی شده بود
ناله اش گفتن اسمی سه هجایی شده بود
دم مغرب افق شهر مدینه اما
جهت قبله ی او کرب و بلایی شده بود
...
این هم از ماهیت نفس نفیس خاک است
سر آقا به روی دامن خیس خاک است
همه اش سجده شده مثل پدر در گودال
خاک سجاده و سجاد انیس خاک است
...
گاه آهسته فقط وای برادر می خواند
لب تشنه «قتلوا» بود که از بَر می خواند
اشک می ریخت وَ هر آینه می گفت حسین
تا دم مرگ فقط روضۀ حنجر می خواند
...
تلخی زهر به کامش عسل و قند آمد
بر لب پر ترکش مطلع لبخند آمد
جلوی چشم ترش کرببلا ظاهر شد
یا اَبِ یا اَبِ گفت و نفسش بند آمد
۲.۰k
۱۷ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.