ای کاش کسی چشم به راهم نگران بود
ای کاش کسی چشم بـه راهم نگران بود
از خـواستن و دیـدن مـن در هیجان بود
من کوه غمم سینه ی من پر ز مگوهاست
ای کاش کسی محــــرمِ اسـرار نهان بود
سرریــز شده کاسه ی صبــرم به که گویم ؟
غارت شده در سینه ی من هرچه توان بود
بــاران بلا بــرسـر هـــرثـانیــه بـاریـد
در فـال من غمزده هـم فصل خزان بود
از خنجر دشمن گله ای نیست که ای دوست
زخــمِ دلِ من بیشتر از ، زخمِ زبان بود
هرشب مـن و دل بغض گلو مسئله داریم
اشکی که به حال منو دل مرثیه خوان بود
ای کـاش کسی بـود مـرا سنگ صبــورم
تـا بـاعث آرامــش ایـن روح و روان بود
از خـواستن و دیـدن مـن در هیجان بود
من کوه غمم سینه ی من پر ز مگوهاست
ای کاش کسی محــــرمِ اسـرار نهان بود
سرریــز شده کاسه ی صبــرم به که گویم ؟
غارت شده در سینه ی من هرچه توان بود
بــاران بلا بــرسـر هـــرثـانیــه بـاریـد
در فـال من غمزده هـم فصل خزان بود
از خنجر دشمن گله ای نیست که ای دوست
زخــمِ دلِ من بیشتر از ، زخمِ زبان بود
هرشب مـن و دل بغض گلو مسئله داریم
اشکی که به حال منو دل مرثیه خوان بود
ای کـاش کسی بـود مـرا سنگ صبــورم
تـا بـاعث آرامــش ایـن روح و روان بود
- ۱.۱k
- ۱۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط