شاهنامه اسفندیار هفت خوان اسفندیار ۹۵ خوان پنجم
#شاهنامه #اسفندیار #هفت_خوان_اسفندیار #۹۵ #خوان_پنجم
(کشتن اسفندیار سیمرغ را )
اسفندیار ، گرگسار را آورد و سه جام می به او داد و خوان بعدی را پرسید و او گفت : در این منزل کوهی میبینی که مرغی بر آن فرمانرواست و او مانند گرگ و جادوگر نیست و بسیار قوی است و دو بچه هم دارد . اسفندیار خندید و گفت : او را شکست میدهم . شبانگاه سپاهیان راه افتادند و وقتی سپیده زد اسفندیار سپاه را به پشوتن سپرد و خود حرکت کرد و اسب و صندوق و گردون را با خود برد . وقتی به کوه رسید سیمرغ از دور گردون و صندوق را دید ، خواست تا گردون را با چنگ بگیرد که تیغها پروبالش را زد و او نیرویش را از دست داد و سست شد . وقتی بچههایش این صحنه را دیدند ازآنجا پریدند و رفتند . اسفندیار از صندوق درآمد و با شمشیر او را کشت سپس از خداوند سپاسگزاری کرد . وقتی پشوتن و سپاهیان رسیدند و آن صحنه را دیدند شاد شدند و جشن گرفتند .
@hakimtoosi
@simorq_e_toos
(کشتن اسفندیار سیمرغ را )
اسفندیار ، گرگسار را آورد و سه جام می به او داد و خوان بعدی را پرسید و او گفت : در این منزل کوهی میبینی که مرغی بر آن فرمانرواست و او مانند گرگ و جادوگر نیست و بسیار قوی است و دو بچه هم دارد . اسفندیار خندید و گفت : او را شکست میدهم . شبانگاه سپاهیان راه افتادند و وقتی سپیده زد اسفندیار سپاه را به پشوتن سپرد و خود حرکت کرد و اسب و صندوق و گردون را با خود برد . وقتی به کوه رسید سیمرغ از دور گردون و صندوق را دید ، خواست تا گردون را با چنگ بگیرد که تیغها پروبالش را زد و او نیرویش را از دست داد و سست شد . وقتی بچههایش این صحنه را دیدند ازآنجا پریدند و رفتند . اسفندیار از صندوق درآمد و با شمشیر او را کشت سپس از خداوند سپاسگزاری کرد . وقتی پشوتن و سپاهیان رسیدند و آن صحنه را دیدند شاد شدند و جشن گرفتند .
@hakimtoosi
@simorq_e_toos
۱۸.۱k
۱۸ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.