روزی روزگاری بود 🌃 🌌
روزی روزگاری بود 🌃 🌌
زمانی که بسیاری از مردم ایران از کره و افراد چشم بادومی تنفر داشتند و دائما آنها را به تمسخر گرفته 😒 😤
زمانی که به دوره ی عصر جاهلیت معروف بود 😲 🔫
در آن گوشه و کنار ها دختری بود به اسم " من " 😎 😐
درحالی که روز و شب دوستای کره لاورش را مسخره میکرد 🙅 💥 و لب هایش مدام با این ورد باز و بسته میشد : این چشم بادومیا چیه هی میبینید واسه هم هزار بار تعریف میکنید 😑 ✋
اما ناگهان هنگامی که در نت آرام آرام قدم میزد 🚶 ....
با نوشته ای مواجه شد got7 💋 👿
من که دختری بسی منحرف بود 😈 😇 دست هایش را به سمت نوشته برد و بر روی آن کلیک کرد 😶 🔴
( از اتاق فرمان اشاره میکنن بگم صحنه ی مذبت هیژده نداشت 😐 )
میتوانست با اطمینان بگوید که هرگز همچین صحنه زیبایی را تماشا نکرده 😍 🙆
او با یک نگاه اسیر چشم های یکی از اعضا شد و به دنبال یافتن نشانی و سرنخی از آن مرد کوله بارش را بست و در جنگلی تاریک قدم برداشت 🌲 🌲 🌲
صفحه های وب را پشت سر هم میگشت و اطلاعات آن پسر جذاب را خط به خط حفظ مینمود
تا اینکه با دیدن نوشنه ی عجیبی دست از کار کشید ...
با کنجکاوی دست هایش را روی آن کشید و زیر لب زمزمه کرد : got7 🔺 🔻
همین لمس و زمزمه کافی بود تا او تبدیل به موجودی عجیب شود 👹 👽
موجودی معتاد ... خطرناک ...
کسی که میتوانست با اشاره ای کوچک تمام اطرافیانش را مانند خودش تبدیل کند 💀 👧
تبدیل به زامبی هایی که مردم آن هارا کی پاپر خطاب میکردند 😏 💪
و این گونه بود که او بسیاری از مردم را به این ویروس خطرناک مبتلا کرد 😲
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عیزم چرا انقد میای پایین 😐 تموم شد دیگه خدانگهدار زامبی های گرامی
@iGot7
زمانی که بسیاری از مردم ایران از کره و افراد چشم بادومی تنفر داشتند و دائما آنها را به تمسخر گرفته 😒 😤
زمانی که به دوره ی عصر جاهلیت معروف بود 😲 🔫
در آن گوشه و کنار ها دختری بود به اسم " من " 😎 😐
درحالی که روز و شب دوستای کره لاورش را مسخره میکرد 🙅 💥 و لب هایش مدام با این ورد باز و بسته میشد : این چشم بادومیا چیه هی میبینید واسه هم هزار بار تعریف میکنید 😑 ✋
اما ناگهان هنگامی که در نت آرام آرام قدم میزد 🚶 ....
با نوشته ای مواجه شد got7 💋 👿
من که دختری بسی منحرف بود 😈 😇 دست هایش را به سمت نوشته برد و بر روی آن کلیک کرد 😶 🔴
( از اتاق فرمان اشاره میکنن بگم صحنه ی مذبت هیژده نداشت 😐 )
میتوانست با اطمینان بگوید که هرگز همچین صحنه زیبایی را تماشا نکرده 😍 🙆
او با یک نگاه اسیر چشم های یکی از اعضا شد و به دنبال یافتن نشانی و سرنخی از آن مرد کوله بارش را بست و در جنگلی تاریک قدم برداشت 🌲 🌲 🌲
صفحه های وب را پشت سر هم میگشت و اطلاعات آن پسر جذاب را خط به خط حفظ مینمود
تا اینکه با دیدن نوشنه ی عجیبی دست از کار کشید ...
با کنجکاوی دست هایش را روی آن کشید و زیر لب زمزمه کرد : got7 🔺 🔻
همین لمس و زمزمه کافی بود تا او تبدیل به موجودی عجیب شود 👹 👽
موجودی معتاد ... خطرناک ...
کسی که میتوانست با اشاره ای کوچک تمام اطرافیانش را مانند خودش تبدیل کند 💀 👧
تبدیل به زامبی هایی که مردم آن هارا کی پاپر خطاب میکردند 😏 💪
و این گونه بود که او بسیاری از مردم را به این ویروس خطرناک مبتلا کرد 😲
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عیزم چرا انقد میای پایین 😐 تموم شد دیگه خدانگهدار زامبی های گرامی
@iGot7
۶۵۱
۰۴ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.