شهید علی تجلایی
#شهید_علی_تجلایی
💐 💦 💐 💦 💐 💦 💐 💦
شهید مرتضـی یاغچیـان و یارانش ، 3 شبـانه روز در شهر بستان با سلاح سبک در مقابل نیروهای زرهی عراق مقاومت کردند👊
قرار شد شهر را تخلیه کنند تا هواپیماهای خودی شهر را بمباران کنند 💥 چنین اتفاقی رخ نداد و بستان بدست نیروهای بعثی افتاد 😭 😦 رزمندگان پس از درگیری با تانکهای بعثی پیاده بسوی سوسنگرد عقب نشینـی کردند ️😱 و عازم دهلاویـه شدند تا در آنجا ، خط پدافندی ایجاد کنند که دشمن نتواند از پل سابله عبور کند .😠
با ورود من و دوستان ، نیروهای رزمنده جانـی دوباره گرفتند .😀 ☺ ️😋
سال۱۳۶۰ازدواج کردم💍 😘 حاصل این ازدواج دختر گلم حنانه بود
اما این تحول در زندگی هم نتوانست منو از حضور در جبهه دور سازد ☺ ️
جالبه که یه عکس دارم من و عاقد و شاهدهای ازدواج همگی شهید شدیم😍
در پیرانشهر مسئول عملیات بودم ☺ ️و پس از آن در عملیات فتحالمبین در فروردین61با سمت فرماندهی گردانهای آیتا..مدنی و آیت ا..قاضی طباطبایی شرکت کردم.😄
💐 💦 💐 💦 💐 💦 💐 💦
پس از شهـادت داداشم به شهید اصغر قصـاب عبداللهـی
می گفتم : این چه سری است که برادران کوچکتر ، برادران بزرگ خود را اصلاً در شهـادت مراعـات نمی کنند😂 ، سبقت می گیرند و زودتر از برادر بزرگشان به مقصد می رسند . ؟؟😄
صبحدم روز بهمن 63بعد از مرخصی عازم جبهه شدم😉 و قبل از حرکت همسرم را به حضرت فاطمه (س) قسم دادم و حلالیت طلبیدم و گفتم :مرا حلال کنید .
این همسرمه😍 😍
روایت اون آخرین خداحافظی رو براتون میگه👇 👇
💐 💦 💐 💦 💐 💦 💐 💦
سلام 😉 خوبید؟
نسیبه عبدالعلی زاده هستم همسر شهید تجلایی ☺ ️
شما همسرمو دعوت کردید اونم منو دعوت کرد جمع شما 😌
علی بهم می گفت دعا کنید جنازم برنگرده 🙏 😭
گفتم : چرا ؟😦
گفت : برادران ، بسیار به من لطف دارند و می دانم که وقتی به مزار شهیدان می آیند ، اول به سراغ من خواهند آمد 😊 اما قهرمانان واقعی جنگ ، شهیدان بسیجی اند . 😍
دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم .😄 تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
💐 💦 💐 💦 💐 💦 💐 💦
شهید مرتضـی یاغچیـان و یارانش ، 3 شبـانه روز در شهر بستان با سلاح سبک در مقابل نیروهای زرهی عراق مقاومت کردند👊
قرار شد شهر را تخلیه کنند تا هواپیماهای خودی شهر را بمباران کنند 💥 چنین اتفاقی رخ نداد و بستان بدست نیروهای بعثی افتاد 😭 😦 رزمندگان پس از درگیری با تانکهای بعثی پیاده بسوی سوسنگرد عقب نشینـی کردند ️😱 و عازم دهلاویـه شدند تا در آنجا ، خط پدافندی ایجاد کنند که دشمن نتواند از پل سابله عبور کند .😠
با ورود من و دوستان ، نیروهای رزمنده جانـی دوباره گرفتند .😀 ☺ ️😋
سال۱۳۶۰ازدواج کردم💍 😘 حاصل این ازدواج دختر گلم حنانه بود
اما این تحول در زندگی هم نتوانست منو از حضور در جبهه دور سازد ☺ ️
جالبه که یه عکس دارم من و عاقد و شاهدهای ازدواج همگی شهید شدیم😍
در پیرانشهر مسئول عملیات بودم ☺ ️و پس از آن در عملیات فتحالمبین در فروردین61با سمت فرماندهی گردانهای آیتا..مدنی و آیت ا..قاضی طباطبایی شرکت کردم.😄
💐 💦 💐 💦 💐 💦 💐 💦
پس از شهـادت داداشم به شهید اصغر قصـاب عبداللهـی
می گفتم : این چه سری است که برادران کوچکتر ، برادران بزرگ خود را اصلاً در شهـادت مراعـات نمی کنند😂 ، سبقت می گیرند و زودتر از برادر بزرگشان به مقصد می رسند . ؟؟😄
صبحدم روز بهمن 63بعد از مرخصی عازم جبهه شدم😉 و قبل از حرکت همسرم را به حضرت فاطمه (س) قسم دادم و حلالیت طلبیدم و گفتم :مرا حلال کنید .
این همسرمه😍 😍
روایت اون آخرین خداحافظی رو براتون میگه👇 👇
💐 💦 💐 💦 💐 💦 💐 💦
سلام 😉 خوبید؟
نسیبه عبدالعلی زاده هستم همسر شهید تجلایی ☺ ️
شما همسرمو دعوت کردید اونم منو دعوت کرد جمع شما 😌
علی بهم می گفت دعا کنید جنازم برنگرده 🙏 😭
گفتم : چرا ؟😦
گفت : برادران ، بسیار به من لطف دارند و می دانم که وقتی به مزار شهیدان می آیند ، اول به سراغ من خواهند آمد 😊 اما قهرمانان واقعی جنگ ، شهیدان بسیجی اند . 😍
دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم .😄 تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
۳.۳k
۱۰ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.