فاطمه آئینه محراب بود

فاطمه آئینه محراب بود
فاطمه پاکیزه تر از آب بود
فاطمه یک آفرینش ساده گیست
فاطمه صد نینوا آزاده گیست
فاطمه دارو ندار مرتضاست
فاطمه آموزگار کربلاست
فاطمه یک نور با صد جلوه بود
جلوه هایش دل ز حیدر می ربود
بانوان را در حرم فیضیه بود
در کرم یک حوزه علمیه بود
معجرش تنها به سر معجر نبود
با ادب باش و مگو خنجر نبود
سنگری از معجرش تابیده بود
زیر آن معجر شرف خوابیده بود
فاطمه مو نه حیا را حفظ کرد
آبروی انبیاء را حفظ کرد
مرحبا بر همت مردانه اش
آفرین بر غیرت جانانه اش
آنچنان از حق شوهرش پاس داشت
مرتضا گویا صد عباس داشت
خشت خشت خانه از نور بود
شکل خانه با عدالت جور بود
خانه ای با سقفی از جنس وقار
روی سقفش سایه پروردگار..

#استاد_حسین_غفاری_اردبیلی
دیدگاه ها (۲)

اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ ...

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم / گوشه ای تنها نشینم تا ت...

اللهم عجل لولیک الفرجیابن الحسن دو چشم ترت درد میکنداین چشمه...

تبت یدا ابی لهب ای بی حیا مزندست جنون به غیرت آل عبا مزنقدّ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط