تنها تویی تو که میتپی به نبض این رهایی
تنها تویی تو که میتپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آکه جز تو جهان من حقیقیتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من
حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت
همه بهانه هارا
تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آکه جز تو جهان من حقیقیتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من
حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت
همه بهانه هارا
۲.۳k
۲۱ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.