هرکس از ما روی پستی رفت و جایش بازشد

هرکس از ما رویِ پستی رفت و جایش بازشد
لامروت ناگهانی اشتهایش باز شد

پیشتر تنها دهانش بهر خوردن باز بود
در اداره رفت وهشتاد و دوجایش بازشد

یک حسابی داشت قبلن توی بانک صادرات
سی حساب گنده در خارج برایش بازشد

انقدرها خورده تا تِرْکید و از نو بخیه شد..
طفلکی هی بخیه کردو بخیه هایش باز شد

شد به قدر ران یک ماموت قطر گردنش
غبغب آویزان نمود و انتهایش باز شد

آنقدر وزنش زیادی شد که زیر پای او
توی خانه درز مبل و متکایش باز شد

در اداره ابتدا تنهای تنها رفته بود
بعد کم کم پای قوم و آشنایش باز شد

کلهم اموال بیت المال را بر باد داد..
تا به آنجا پای اقوام گدایش بازشد

روز روشن مال بیت المال را بالا کشید
نیمه شب سجاده ذکر رو ریایش بازشد

ابتدا با ظاهرِ معقولِ خوبی رفت و بعد..
توی صد پرونده ی ناجور پایش باز شد

مفت باشد، غالبن تا مرز مردن میخورد
آدم نوکیسه هروقتی فضایش باز شد

#رسول_سنایی
دیدگاه ها (۳)

مرجانم عشقم همسرم عاااشقتم مگه میشه تو رو دوستت نداااشت!!!

روحش شاد و یادش گرامی بادصلوات لطفا

وااای چقدر حالم بده امشب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط