یکی را دوست می دارم …
یکی را دوست می دارم …
یکی را دوست می دارم ولی افسوس
او هرگز نمی داند
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس
او هرگزنگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
یکی را دوست می دارم ولی افسوس
او هرگز نمی داند
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس
او هرگزنگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
۲.۵k
۰۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.