شاید بیاید گر چه دیگر دیر خواهد بود
شاید بیاید گر چه دیگر دیر خواهد بود
دل از نوازش های دلبر سیر خواهد بود
روزی، شبی، لیلا اگر دل مهربان گردد
مجنون دلخون از جدایی پیر خواهد بود
گر چه مرا افکنده در چنگ شب تقدیر
او هم اسیر پنجه ی تقدیر خواهد بود
خواهم پرید از گوشه زندان ولي حرفم
در گوش دیوار و در و زنجیر خواهد بود
دل کند و دل کندم از این دلبستگی امّا
بعد از من اینجا ناله شبگیر خواهد بود
حک کردهام بر دیدہ ام تصویر رویش را
او می رود اما از او تصویر خواهد بود
گفتا خداحافظ ز پیشت می روم امروز
گفتم برو، عمری دلت درگیر خواهد بود
دل از نوازش های دلبر سیر خواهد بود
روزی، شبی، لیلا اگر دل مهربان گردد
مجنون دلخون از جدایی پیر خواهد بود
گر چه مرا افکنده در چنگ شب تقدیر
او هم اسیر پنجه ی تقدیر خواهد بود
خواهم پرید از گوشه زندان ولي حرفم
در گوش دیوار و در و زنجیر خواهد بود
دل کند و دل کندم از این دلبستگی امّا
بعد از من اینجا ناله شبگیر خواهد بود
حک کردهام بر دیدہ ام تصویر رویش را
او می رود اما از او تصویر خواهد بود
گفتا خداحافظ ز پیشت می روم امروز
گفتم برو، عمری دلت درگیر خواهد بود
- ۴۵۰
- ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط