کوچکترین شهید دفاع مقدس

کوچکترین شهید دفاع مقدس...


نامش حسین بود،اهل شهرستان جم،استان بوشهر"...

در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را مے گیرد و بہ محل اعزام مے برد تا رضایت دهد براے رفتن حسین...

عملیات بیت المقدس،حسین را بہ آرزویش رساند...

شب عملیات بهش گفتند:حسین تو نیا...

حسین گفت:من براے سقایے با شما مے آیم...

حسین،تیربارچے را بہ هلاکت رساند تا گردان در محاصره را نجات دهد...

رزمنده اے آب خواست...
حسین آب آورد...
سر حسین بالا آمد و خمپاره اے...

و اینگونه بود کہ حسین،حسینے شد...

"شهید حسین صافے"
دیدگاه ها (۱)

چنان آرامشے به خود گرفتے ڪه گویا تمامے آسودگے، در "شهادت" اس...

شایع شده بعضی از نماینده هایی که مجلس اولشونه از الان کیفشون...

مـولاتـی یا رقـــیـــه ولادتت مبارڪ بعد تو ضرب المثل شد دخ...

عارف جون! بشینم پاشی☺

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط