ک NH

ک .NH

من آشنای کویرم، تو اهل بارانی
چه کرده ام که مرا از خودت نمیدانی؟

مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی دارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی …

من از غم تو غزل می سُرایم و آن را
تو عاشقانه به گوش رقیب می خوانی

هزار باغ گل از دامن تو می روید
به هر کجا بروی باز در گلستانی

قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی …
.
«سجاد سامانی»
دیدگاه ها (۱)

NHرودی که می خشکد در او سودای طغیان نیستدورازتو حتی گریــه ک...

NH مستم ازچشمان توپیمانه میخواهی چکارسربه روی سینه دارم شانه...

NHاین روزها که می‌گذرد، جور دیگرمدیگر خیال و فکر تو افتاده ا...

NHپرتم از خود حواس یعنی اینپرتی از من قیاس یعنی اینسرنوشت حب...

با همه ی شعر و غزل خوانی امگنگ ترین واژه ی عرفانی امگوی مرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط