زیر خط فقر تو نان و پنیری خورده ای؟💔
زیر خط فقر تو نان و پنیری خورده ای؟💔
کودکت را دست خالی سوی دکتر برده ای؟💔
زیر خط فقر در سرما شبی خوابیده ای؟💔
دست پینه بسته یک کارگر را دیده ای؟💔
زیر خط فقر از درمانده گی خندیده ای؟ 💔
با شکست عزت نفست، مدام جنگیده ای؟💔
زیر خط فقر در سطل زباله گشته ای؟💔
با خجالت و نداری سوی خانه رفته ای؟💔
زیر خط فقررخت کهنه ای پوشیده ای؟💔
جای خوابی بهتر از زاغه تو پیدا کرده ای؟💔
زیر خط فقر با فقر تفکر ساختی؟💔
زیر دست قلدرانت زندگی را باختی؟💔
چشم امید ز یاری خلایق بسته ای؟💔
حس نمودی از تضاد طبقاتی خسته ای؟💔
زیر خط فقر از پل خودکشی تو کرده ای؟💔
زیر دست کارفرما حس نمودی بَرده ای؟💔
زیر خط فقرحاجی تورا تحقیرکرد؟💔
لوح رایت بودنت را او به تو تقدیم کرد؟💔
مستاجر بودی درون دخمه ای سرد و نمور؟💔
مادرت را دیده ای که از دیابت گشته کور؟💔
پدر معتاد و بیکاری که با سیگار و دود💔
تن طفل خویش را سوزانده و کرده کبود💔
چه خبر داری تو از احوال بچه های کار💔
کودکی که جای تحصیل می برد هر سوی بار💔
زیر خط فقر حسرت می خورند این بچه ها💔
نه غذایی و نه آبی و نه خوای است ای خدا!💔
زیر خط فقر حاجی مال ملت را ربود💔
صیغه شد کار زنی که حرفه ای بر نبود💔
زیر خط فقر هر شب یکنفر باید گریست💔
ای خدا این همه نعمت های تو ارآن کیست؟💔
آن کسی که پول را پارو کند در خانه اش؟💔
یا کسی که درد را یک دو کند در زاغه اش؟💔
زیر خط فقر اینجا صف کشیدند مردمان💔
هی اضافه می شود جمعیت محتاج نان💔
زیر خط فقر امشب یکنفر جان می دهد💔
زندگی نکبتش را سوت پایان می زند💔
💔💔💔💔💔💔
کودکت را دست خالی سوی دکتر برده ای؟💔
زیر خط فقر در سرما شبی خوابیده ای؟💔
دست پینه بسته یک کارگر را دیده ای؟💔
زیر خط فقر از درمانده گی خندیده ای؟ 💔
با شکست عزت نفست، مدام جنگیده ای؟💔
زیر خط فقر در سطل زباله گشته ای؟💔
با خجالت و نداری سوی خانه رفته ای؟💔
زیر خط فقررخت کهنه ای پوشیده ای؟💔
جای خوابی بهتر از زاغه تو پیدا کرده ای؟💔
زیر خط فقر با فقر تفکر ساختی؟💔
زیر دست قلدرانت زندگی را باختی؟💔
چشم امید ز یاری خلایق بسته ای؟💔
حس نمودی از تضاد طبقاتی خسته ای؟💔
زیر خط فقر از پل خودکشی تو کرده ای؟💔
زیر دست کارفرما حس نمودی بَرده ای؟💔
زیر خط فقرحاجی تورا تحقیرکرد؟💔
لوح رایت بودنت را او به تو تقدیم کرد؟💔
مستاجر بودی درون دخمه ای سرد و نمور؟💔
مادرت را دیده ای که از دیابت گشته کور؟💔
پدر معتاد و بیکاری که با سیگار و دود💔
تن طفل خویش را سوزانده و کرده کبود💔
چه خبر داری تو از احوال بچه های کار💔
کودکی که جای تحصیل می برد هر سوی بار💔
زیر خط فقر حسرت می خورند این بچه ها💔
نه غذایی و نه آبی و نه خوای است ای خدا!💔
زیر خط فقر حاجی مال ملت را ربود💔
صیغه شد کار زنی که حرفه ای بر نبود💔
زیر خط فقر هر شب یکنفر باید گریست💔
ای خدا این همه نعمت های تو ارآن کیست؟💔
آن کسی که پول را پارو کند در خانه اش؟💔
یا کسی که درد را یک دو کند در زاغه اش؟💔
زیر خط فقر اینجا صف کشیدند مردمان💔
هی اضافه می شود جمعیت محتاج نان💔
زیر خط فقر امشب یکنفر جان می دهد💔
زندگی نکبتش را سوت پایان می زند💔
💔💔💔💔💔💔
۱۵.۹k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.