لطفا غمگین نباش، فکر کن به اتفاقات خوبِ هنوز نیفتاده، به
لطفا غمگین نباش، فکر کن به اتفاقات خوبِ هنوز نیفتاده، به لبخندهای هنوز نزده، آدمهای خوبِ هنوز ملاقات نکرده، و سفرهای نابِ هنوز نرفته... فکر کن به مسیرهای سبز و روشنی که بنبست نیستند، به پلهای محکمی که به سرزمینهای آرام میرسند. فکر کن به جزئیات سبز زندگیت، به آدمهای عزیز، حرفهای ناب، چیزهای خوب.
لطفا غمگین نباش عزیز دلم، و تسلیم شرایط نشو، اجازه نده هیچچیز، آسمان آبی و آرام جهانت را گرفته و اندوهگین کند، اجازه نده پیچک غم، ساقههای سبز باورت را بخشکاند، اجازه نده ابر یأس، خورشید امیدواریات را سرکوب کند. بخند عزیز دلم. پیچک اندوه را از ریشه بکش بیرون و باغ باورت را سبز و روشن نگاهدار.
بالاخره درست میشود اوضاع، همیشه به تکهی تاریک آسمان نگاه نکن؛ خورشید از همان سمت که رفته نه! که از سمت دیگرِ آسمان بر میگردد!
پاییز که شد، شاخههای باورت را نچین! گنجشکهای دلخوشی کجای دلت اتراق کنند؟ و بهار که شد، جوانهها و شکوفهها، از کجای جهانت سبز شوند؟
لطفا غمگین نباش عزیز دلم، و تسلیم شرایط نشو، اجازه نده هیچچیز، آسمان آبی و آرام جهانت را گرفته و اندوهگین کند، اجازه نده پیچک غم، ساقههای سبز باورت را بخشکاند، اجازه نده ابر یأس، خورشید امیدواریات را سرکوب کند. بخند عزیز دلم. پیچک اندوه را از ریشه بکش بیرون و باغ باورت را سبز و روشن نگاهدار.
بالاخره درست میشود اوضاع، همیشه به تکهی تاریک آسمان نگاه نکن؛ خورشید از همان سمت که رفته نه! که از سمت دیگرِ آسمان بر میگردد!
پاییز که شد، شاخههای باورت را نچین! گنجشکهای دلخوشی کجای دلت اتراق کنند؟ و بهار که شد، جوانهها و شکوفهها، از کجای جهانت سبز شوند؟
۸.۷k
۱۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.