**روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند،،،سفره را گوشه ی ایوان طل
**روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند،،،سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند**از همین اول صبح نیت مشهد کردم،،نام سلطان دلم را به زبان آوردم**شور عشقی به دلم ریخت غمی پیرم کرد،،یا رضا گفتم واین اسم نمک گیرم کرد**هشتمین روز قرار از دل ما میگیرد،،سحر،عطر حرم وصحن وسرا میگیرد**هشتمین روز هوای دلمان بارانی است،،مشهد و کرب بلاهردو حرم مهمانی است**سحر هشتم ماه رمضان درسفرم،،بین ارباب وسلطان خودم دربه درم**هم سر سفره سلطان دوعالم هستیم،،هم پریشان شب هشت محرم هستیم**هم علی اکبریم هم رضوی،،،کفتر بام حسین و حرم سلطانم@-}--
۳.۵k
۰۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.