کاش بین من و تو فاصله تقصیر نداشت
کاش بین من و تو فاصله تقصیر نداشت !
که پریشانی من ربط به تقدیر نداشت ،
تا تو بودی همه ی شهر رقیبم بودند . .
کاش معشوقه ی من ؛ حسن فراگیر نداشت ..
خیره بودم به تو تا زلف رها می کردی .
این غزل خوان چه کند چشم و دلی سیر نداشت !
خیره بودم به همانی که نمی دید مرا ،
مثل یک روح که در آینه تصویر نداشت ..
درد دل های خودم را به خودم می گفتم ..
راست می گفت که خود کرده و تدبیر نداشت
که پریشانی من ربط به تقدیر نداشت ،
تا تو بودی همه ی شهر رقیبم بودند . .
کاش معشوقه ی من ؛ حسن فراگیر نداشت ..
خیره بودم به تو تا زلف رها می کردی .
این غزل خوان چه کند چشم و دلی سیر نداشت !
خیره بودم به همانی که نمی دید مرا ،
مثل یک روح که در آینه تصویر نداشت ..
درد دل های خودم را به خودم می گفتم ..
راست می گفت که خود کرده و تدبیر نداشت
- ۴.۷k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط