شاهنامه رازنماد جمشید-تابش ناز و کام
#شاهنامه#رازنماد#جمشید-تابش ناز و کام
۱۵- آیا به راستی جمشید، سکولار بود!؟
برداشتی دگرگون از روزگار جمشید ۱
دیدیم که (اینجا) جمشید شاهنامه (ییمَ + خْشَاِتَ= همزاد درخشش)، روزگار دستیابی مردم (نوع انسان/بشر) جهان به پیشرفتهای بسیار درخشان (با سنجه تاریخ) بود!
پیشرفتهای شگرفی که شاید امروز بسیار پیش پا افتاده به چشم آید، ولی اگر پندار خود را بیستهزارسال به پس بریم و زندگی آدمیان برهنهتن دوران تاریخی پارینهسنگی(عصر حجر) را بویژه در هنگامههای یخبندان زمین، پیش چشم آوریم، آنگاه پیشرفتهایی همچون جامه دوختن و پوشیدن، شستشو و پلشت زایی، شناخت بهداشت و دارو و درمان، کار گِل و ساختمان سازی، کانجویی و گوهر یابی، شناخت و فراهم ساختن هونیاگ(موسیقی)، و بوی خوش، ساختن کشتی و گذر بر آبها، سفالگری ، باده ساختن ، پیبردن به راز گردش سال و ماه، و بنیاد نهادن نوروز، که در گذر هزارانساله روزگار جمشید به کف آمد، هرآینه شگرف و پرتو تابان تاریخ است!
از همین روی بود که این دوران، جمشید (=همزاد درخشش) نامیده شد!
باز دیدیم (اینجا) که از پیشرفتهای شگرفی که در روزگار جمشید، در زندگی گروهی مردم رخ داد، بخشبندی هازمان به چهار گروه بود:
۲. آثورنیان/آتوربانان (پرستاران آتش)
۲. تیشتاریان (پدافندگران/ارتشتاران)
۳. پسویی (تلاشگران کشت و دام)
4. اُهتوخُشی (دستورزان/صنعتگران)
(نامها وامدار جاویدنام احمد تفضلی)
در شاهنامه میخوانیم که جمشید گروه نخست را از گروههای مردم جدا کرد و در کوه جای داد تا در آنجا و در پیشگاه «روشن جهاندار=آتش» به کار «پرستش=نگاهبانی» باشند!
گروهی بر این باورند که آثورنیان (آتشبانان) همان پیشوایان دینی بودند که جمشید آنان را از میان مردم بیرون برد تا دست در کار و بار و زندگی مردم و گرداندن هازمان نداشته باشند! و باز پارهای برآنند که هم این دینورزان، در هر پایان پادشاهی جمشید باز در هازمان رخنه کرده و «داوش خدایی» انگی بود که اینان به جمشید زدند و هماین دینورزان بودند که ضحاک را به ایران خواندند و بر سرزمین اهورا چیره ساختند!
جدای از این که بر بنیاد الگوواره(پارادایم) نگارنده، از بنیاد و به راستی، «جمشید» نه یک شاه راستین، که نامی است که بر یک دوران سیزده هزار ساله تاریخ زندگی مردم بر کره زمین نهاده شد؛ این دوران در روزگاران پسین «جاندار انگاری» و «شاه» نامیده شده است!
از بنیاد در روزگار جمشید هنوز سامانه پادشاهی نداشتیم و نخستین سامانه پادشاهی را مانوشها (منوچهر) پدیدآوردند!
دنباله دارد.
https://t.me/ShahnamehToosi
https://t.me/ShahnamehToosi
۱۵- آیا به راستی جمشید، سکولار بود!؟
برداشتی دگرگون از روزگار جمشید ۱
دیدیم که (اینجا) جمشید شاهنامه (ییمَ + خْشَاِتَ= همزاد درخشش)، روزگار دستیابی مردم (نوع انسان/بشر) جهان به پیشرفتهای بسیار درخشان (با سنجه تاریخ) بود!
پیشرفتهای شگرفی که شاید امروز بسیار پیش پا افتاده به چشم آید، ولی اگر پندار خود را بیستهزارسال به پس بریم و زندگی آدمیان برهنهتن دوران تاریخی پارینهسنگی(عصر حجر) را بویژه در هنگامههای یخبندان زمین، پیش چشم آوریم، آنگاه پیشرفتهایی همچون جامه دوختن و پوشیدن، شستشو و پلشت زایی، شناخت بهداشت و دارو و درمان، کار گِل و ساختمان سازی، کانجویی و گوهر یابی، شناخت و فراهم ساختن هونیاگ(موسیقی)، و بوی خوش، ساختن کشتی و گذر بر آبها، سفالگری ، باده ساختن ، پیبردن به راز گردش سال و ماه، و بنیاد نهادن نوروز، که در گذر هزارانساله روزگار جمشید به کف آمد، هرآینه شگرف و پرتو تابان تاریخ است!
از همین روی بود که این دوران، جمشید (=همزاد درخشش) نامیده شد!
باز دیدیم (اینجا) که از پیشرفتهای شگرفی که در روزگار جمشید، در زندگی گروهی مردم رخ داد، بخشبندی هازمان به چهار گروه بود:
۲. آثورنیان/آتوربانان (پرستاران آتش)
۲. تیشتاریان (پدافندگران/ارتشتاران)
۳. پسویی (تلاشگران کشت و دام)
4. اُهتوخُشی (دستورزان/صنعتگران)
(نامها وامدار جاویدنام احمد تفضلی)
در شاهنامه میخوانیم که جمشید گروه نخست را از گروههای مردم جدا کرد و در کوه جای داد تا در آنجا و در پیشگاه «روشن جهاندار=آتش» به کار «پرستش=نگاهبانی» باشند!
گروهی بر این باورند که آثورنیان (آتشبانان) همان پیشوایان دینی بودند که جمشید آنان را از میان مردم بیرون برد تا دست در کار و بار و زندگی مردم و گرداندن هازمان نداشته باشند! و باز پارهای برآنند که هم این دینورزان، در هر پایان پادشاهی جمشید باز در هازمان رخنه کرده و «داوش خدایی» انگی بود که اینان به جمشید زدند و هماین دینورزان بودند که ضحاک را به ایران خواندند و بر سرزمین اهورا چیره ساختند!
جدای از این که بر بنیاد الگوواره(پارادایم) نگارنده، از بنیاد و به راستی، «جمشید» نه یک شاه راستین، که نامی است که بر یک دوران سیزده هزار ساله تاریخ زندگی مردم بر کره زمین نهاده شد؛ این دوران در روزگاران پسین «جاندار انگاری» و «شاه» نامیده شده است!
از بنیاد در روزگار جمشید هنوز سامانه پادشاهی نداشتیم و نخستین سامانه پادشاهی را مانوشها (منوچهر) پدیدآوردند!
دنباله دارد.
https://t.me/ShahnamehToosi
https://t.me/ShahnamehToosi
۲.۳k
۰۴ بهمن ۱۴۰۰