دیدم از روی بلندی که سرت غوغا شد
دیدم از روی بلندی که سرت غوغا شد
بر سر کشتن تو بین همه دعوا شد
هر که باهر چه رسید بر تنت زخمی زد
ارباًاربا شدن ازحملشیان پیدا شد
نیزه زد بر بدنت تا ته گودال کشید
جای ناخن به رخ خواهر تو پیدا شد
جای جای بدنت را تیغ ها بوسیده
تو زمینگیر شدی خصم چه بی پروا شد
شمر آمد ته گودال زمین میلرزید
مادرت لطمه زنان قامت خم پیدا شد
((من بمیرم چنان سخت برید تا اینکه
همه رگ های تو از گردنت آویزان شد))
رفتی چشم حرامی به حریمت افتاد
هلهله کردن و زینب به خدا تنها شد
امیر متین صدر
#قتلگاه
#شعر_مذهبی
#اربعین
#تجمع_حسینی
بر سر کشتن تو بین همه دعوا شد
هر که باهر چه رسید بر تنت زخمی زد
ارباًاربا شدن ازحملشیان پیدا شد
نیزه زد بر بدنت تا ته گودال کشید
جای ناخن به رخ خواهر تو پیدا شد
جای جای بدنت را تیغ ها بوسیده
تو زمینگیر شدی خصم چه بی پروا شد
شمر آمد ته گودال زمین میلرزید
مادرت لطمه زنان قامت خم پیدا شد
((من بمیرم چنان سخت برید تا اینکه
همه رگ های تو از گردنت آویزان شد))
رفتی چشم حرامی به حریمت افتاد
هلهله کردن و زینب به خدا تنها شد
امیر متین صدر
#قتلگاه
#شعر_مذهبی
#اربعین
#تجمع_حسینی
۱.۰k
۲۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.