ساقی امشب باده از بالا بریزباده ازخم خانه مولا بریز
ساقی امشب باده از بالا بریز,,,,باده ازخم خانه مولا بریز,,,,
باده ای بی رنگ و اتش گون بده,,,,,زان که دوشم داده ای افزون بده,,,,
ای انیس خلوت شبهای من,,,,میچکد نام تو از لبهای من,,,
محوکن درباده ات جام مرا,,,,,کربلایی کن سرانجام مرا,,,,,
یاعلی درویش وصوفی نیستم,,,,,فاش میگویم که کوفی نیستم,,,
نیک میدانم که جز دندان تو,,,,,هیچ دندان لب نزد برنان جو,,,,
,,,یاعلی,,لعل عقیقی جز تو نیست,,,,هیچ درویشی حکیمی جز تو نیست,,,
لنگ لنگان طریقت راببین,,,,مردم دور از حقیقت راببین,,
خیل درویشان دکان اراستند,,,,کام خودرا تحت نامت خواستند,,,,
خلق را در اشتباه انداختند,,,,یوسف مارا به چاه انداختند,,,,
کیستند اینان رفیق نیمه راه,,,وقت جانبازی به کنج خانقاه,,,
دل به کشکول وتبر زین بسته اند,,,,بهرقتلت تیغ زرین بسته اند,,,,
,,,,,,, موجها ازبس طلاطم کرده اند,,,,,,
,,,,,,,,, راه اقیانوس را گم کرده اند,,,,,,
موجها را میشناسی موبه مو,,,,,شرحی از حال پریشانت بگو,,,,
یاعلی بار دگر اعجاز کن,,,,مشت های کوفیان را باز کن,,,
بازکن چشمان نازالود را,,,,,,بنگر این چشم نیاز الود را,,,,,
تشنگی درساغرم لبریز شد,,,,زخم تنهایی فساد انگیز شد,,,,
اتشی افکند برجان وتنم,, ,,کین چنین براب واتش میزنم,,,
شاهداقبال دراغوش کیست,,,,,کیسه نان ورطب بردوش کیست,,,,
کیست انکس که از علی یادی کند,,,,بریتیمان من امدادی کند,,,,
دست گیردکودکان شهررا,,,,گرم سازدخانه های سردرا,,,
باده ای بی رنگ و اتش گون بده,,,,,زان که دوشم داده ای افزون بده,,,,
ای انیس خلوت شبهای من,,,,میچکد نام تو از لبهای من,,,
محوکن درباده ات جام مرا,,,,,کربلایی کن سرانجام مرا,,,,,
یاعلی درویش وصوفی نیستم,,,,,فاش میگویم که کوفی نیستم,,,
نیک میدانم که جز دندان تو,,,,,هیچ دندان لب نزد برنان جو,,,,
,,,یاعلی,,لعل عقیقی جز تو نیست,,,,هیچ درویشی حکیمی جز تو نیست,,,
لنگ لنگان طریقت راببین,,,,مردم دور از حقیقت راببین,,
خیل درویشان دکان اراستند,,,,کام خودرا تحت نامت خواستند,,,,
خلق را در اشتباه انداختند,,,,یوسف مارا به چاه انداختند,,,,
کیستند اینان رفیق نیمه راه,,,وقت جانبازی به کنج خانقاه,,,
دل به کشکول وتبر زین بسته اند,,,,بهرقتلت تیغ زرین بسته اند,,,,
,,,,,,, موجها ازبس طلاطم کرده اند,,,,,,
,,,,,,,,, راه اقیانوس را گم کرده اند,,,,,,
موجها را میشناسی موبه مو,,,,,شرحی از حال پریشانت بگو,,,,
یاعلی بار دگر اعجاز کن,,,,مشت های کوفیان را باز کن,,,
بازکن چشمان نازالود را,,,,,,بنگر این چشم نیاز الود را,,,,,
تشنگی درساغرم لبریز شد,,,,زخم تنهایی فساد انگیز شد,,,,
اتشی افکند برجان وتنم,, ,,کین چنین براب واتش میزنم,,,
شاهداقبال دراغوش کیست,,,,,کیسه نان ورطب بردوش کیست,,,,
کیست انکس که از علی یادی کند,,,,بریتیمان من امدادی کند,,,,
دست گیردکودکان شهررا,,,,گرم سازدخانه های سردرا,,,
- ۱.۶k
- ۱۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط