فیک دوست دارم پارت ۲

فیک دوست دارم پارت ۲
iloveyou ❤️
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ویو ا/ت
من و جنی میخوایم بریم بیرون خرید
و سریع رفتم دوش ۲۰مینی گرفتم و ناهار خوردم
و با گوشیم ور رفتم
ساعت ه۷شده بود منم لباسم رو پوشیدم
(میزارم لباس و)
جنی جلوی در بود رفتم پیشش
««««««««««««««««««««««««««««««««««««««
+سلام جنی
¥سلام ا/ت جونم
+بریم؟
¥بریم

ویو ا/ت
با جنی رفتیم کلی کراپ خریدیم
و ناهار خوردیم

+جنی ،دست شویی
¥برو همینجا وایمیستم
+اوکی

ویو کوک
داشتم یه گوشه سیگار می‌کشیدم
که یه دختره جذاب خوشگل دیدم محو چشماش شده بودم
که گفت
+چرا داری منو نگاه می‌کنی (لبخند عصبی)
_دوس دارم
+میشه درست حرف بزنی؟
_نه نمیشه
+آخه... (سیاهی)

ویو کوک
تا میخواست حرف بزنه دستمال بیهوشی رو گذاشتمو بردمش عمارت

ویو ا/ت
صبح پاشدم دیدم در یک انباری هستم
که یه مرد خوشتیپ اومد داخل وگفت:
_این صبحونه رو بخور
خیلی ترسیده بودم یکم فکر کردم که فهمیدم
این همون پسره هستگه دیشب باهاش دعوام شد
که یهو پسره اومد گفت..........

ادامه دارد💜