Part29
ا.ت.ویو
کوک و راضی کردم همیمن لباسو بپوشم. ساعت 6:45 ست تا برسیم کلی مونده
+جونگ کوک
÷جانم
+کی میرسیم
÷فک کنم خیلی مونده چیشده
+هیچی
÷اومم گشنته
+از کجا فهمیدی
÷از لهن صحبت کردنت*اداشو در میاره
+یاااااا اذیتم نکن دلم درد میکنه
÷بخاطر لباسته
+به لباسم چه ربطی داره اخه
÷خیلیم ربط داره
+اوفففف از دست تو
÷ووویییییی اره از دست من*دوباره ادای اتو در میاره
+چرا ماشینو نگه داشتی
÷چشاتو باز کنی میبینی یـ فروشگاه جلوته
+دیر میشه به مهمونی نمیرسیم
÷میرسیم من سریع میرم میام
+من چی
÷انتظار نداری با این لباس بزارم بیای
+نه ندارم
÷خوبه
ا.ت.ویو
جونگکوک رفت فروشگاه منم تو ماشین نشسته بودم ول دلم خیلییی درد میکرد
پرش زمانی به مهمونی
کوک.ویو
رفتیم تو که دیدم شخصی که نباید اونجاست
+غیرممکنه
÷ا.ت از پیش من تکون نمیخوری فهمیدی
+اوهوم
=میبینم تا ازدواج کردی داداشتو فراموش کردی😐
+یااا اصن وقت نداشتم بهت سر بزنم بعدشـ
=سالها پیش چیزی بنام تلفن همراه ساخته شد ایا میدانی کاربرد او چیست؟
÷انقد سر به سر دخترم نزار
=چیییی دخترت یاااااا دربـ
پ.کوک:بالاخره رسیدین خوش اومدین
+سلام پدرجان
÷سلام
پ.کوک:خب مادمازل آیا اجازه هست این دو پسر پیش من باشند راستش کاره خیلی واجبیه*لبخند
+حتما مستر جئون راستش منم باید به دخترا سر بزنم
(هردو زدن زیر خنده)
÷بهتره دیگه بریم
پ.کوک: بله ما دیگه میریم فعلا مادمازل*دست اترو میبوسه
+اوه منتظرتون میمونم آقای محترم
پ.کوک: پس جای نگرانی نیس فعلا
+فعلا مستر
کوک و راضی کردم همیمن لباسو بپوشم. ساعت 6:45 ست تا برسیم کلی مونده
+جونگ کوک
÷جانم
+کی میرسیم
÷فک کنم خیلی مونده چیشده
+هیچی
÷اومم گشنته
+از کجا فهمیدی
÷از لهن صحبت کردنت*اداشو در میاره
+یاااااا اذیتم نکن دلم درد میکنه
÷بخاطر لباسته
+به لباسم چه ربطی داره اخه
÷خیلیم ربط داره
+اوفففف از دست تو
÷ووویییییی اره از دست من*دوباره ادای اتو در میاره
+چرا ماشینو نگه داشتی
÷چشاتو باز کنی میبینی یـ فروشگاه جلوته
+دیر میشه به مهمونی نمیرسیم
÷میرسیم من سریع میرم میام
+من چی
÷انتظار نداری با این لباس بزارم بیای
+نه ندارم
÷خوبه
ا.ت.ویو
جونگکوک رفت فروشگاه منم تو ماشین نشسته بودم ول دلم خیلییی درد میکرد
پرش زمانی به مهمونی
کوک.ویو
رفتیم تو که دیدم شخصی که نباید اونجاست
+غیرممکنه
÷ا.ت از پیش من تکون نمیخوری فهمیدی
+اوهوم
=میبینم تا ازدواج کردی داداشتو فراموش کردی😐
+یااا اصن وقت نداشتم بهت سر بزنم بعدشـ
=سالها پیش چیزی بنام تلفن همراه ساخته شد ایا میدانی کاربرد او چیست؟
÷انقد سر به سر دخترم نزار
=چیییی دخترت یاااااا دربـ
پ.کوک:بالاخره رسیدین خوش اومدین
+سلام پدرجان
÷سلام
پ.کوک:خب مادمازل آیا اجازه هست این دو پسر پیش من باشند راستش کاره خیلی واجبیه*لبخند
+حتما مستر جئون راستش منم باید به دخترا سر بزنم
(هردو زدن زیر خنده)
÷بهتره دیگه بریم
پ.کوک: بله ما دیگه میریم فعلا مادمازل*دست اترو میبوسه
+اوه منتظرتون میمونم آقای محترم
پ.کوک: پس جای نگرانی نیس فعلا
+فعلا مستر
۱.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.