در شب تار جهان

در شب تار جهان
در گذرگاهی تا این حد ظلمانی و توفانی!
در دل این همه آشوب و پریشانی
این که از پای فرو می افتد
این که بر دار نگونسار شده ست
این که با مرگ در افتاده ست
این هزاران و هزاران که فرو افتادند
این منم،
این تو،
آن همسایه،
آن انسان،
این ماییم ...!
ما
همان جمع پراکنده، همان تنها
آن تنهاهاییم ....



#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۲)

ناغینی بـرد بیّه الحـزن والـدم ناغینی عطش روحی تراب وهـم#احم...

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا...

عجل یابه شحلاتک ...یا لعد ، یا چا !یا کحلة عرب بعیون کردیة...

من اندوهگین نیستم ! خود اندوهِ عالمم ...#_غادة_السمان

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ : اسلام می‌فرماید: کار غیر عقلان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط