عادت کرده ام

عادت کرده ام…

به اینکه همیشه در بحرانهای زندگی ام…

خودم هوای خودم را داشته باشم…

در شب های بی خوابی ام,سرم را در بالش فرو کنم و خیسی بالش رابه جان بخرم…

وقتی بغض میکنم …

زانوهایم را در آغوش بگیرم و خودم را دلداری بدهم…

عادت کرده ام وقتی باد می آید کلاهم را سفت بچسبم,نه بازوی بغل دستی ام را…

یاد گرفتم با روی گشاده لبخند بزنم…

لبخندی که دیگر خودم هم معنیش را نمی دانم…

میبینی ؟!

تنهایی با همه دردی که دارد…

مرا "مرد" به بار آورده………
دیدگاه ها (۳)

از دیوانه ای پرسیدن:چه کسی را بیشتر دوست داری؟گفت:عشقم.گفتن ...

هیچ گاه فکر نمی کردم فاصله بینمان انقدر زیاد شود که……تو بی خ...

واقعا!!!

اگرقرار باشد خوبی ما، وابسته به رفتاردیگران باشد..این دیگرخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط