عصرها

عَصرها...
مَن...
تَنهایی...
و باز هم یک فِنجان چایِ داغ
که فکرِ نَبودنت سَردش کرد.. #دلتنگی
دیدگاه ها (۱)

در قَلبم کسی را پنهان کرده ام...که شنیدنِ صِدایش..طَرزِ نِگا...

اونجا که عَطار میگه:" رَفت عَقل و رفت صَبر و رفت یار،این چه ...

تو مثلِ سه شنبه ای...وسطِ بودن و نبودن گیر کرده ای...هم هَست...

#توهَمونی هَستی که اگه یه دقیقه بِهِت فِکر کنم...تا چَند ساع...

چای خاطراتت را در فنجان تنهایی دم کردمو بو می‌کنمشمیمیادت را...

♡✧هیچ حواسم نبود دو فنجان چای ریختمدر خانه ای که من بودم و ...

عصر #پاییز باشدمن باشم و دلتنگیو یک فنجان چای داغیک دنیا عشق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط