ار دی از آب

"ﺑﮕﺬارﺗﺎ ﯾﺎدی ﮐﻨﯿﻢ از "آب، ﺑﺎﺑﺎ

"ﺳﺮﻣﺸﻖﻫﺎی "ﺳﯿﺐ، ﺳﯿﻨﯽ، ﺳﻮت، ﺳﺎرا

ﺑﻨﻮﯾﺲﺑﺎﺑﺎ، آب و ﻧﺎن را آﺑﺮو داد

ﺑﻨﻮﯾﺲﺑﺎﺑﺎ زﻧﺪﮔﯽ را ﺳﻤﺖ و ﺳﻮ داد

"ﻧﻘﻄﻪ،ﺳﺮ ﺧﻂ "ﺑﺎز ﺑﺎران، ﺑﺎ ﺗﺮاﻧﻪ

ﺑﻨﻮﯾﺲﺑﺎﺑﺎ رﻓﺖ ﻣﯿﺪان، ﺑﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ

ﺑﻨﻮﯾﺲﺷﻌﺮ ِ "ﯾﺎد ﯾﺎر ﻣﻬﺮﺑﺎن" را

درس"ﺷﺐ ﺗﺎرﯾﮏ و ﻣﺎﻩ و آﺳﻤﺎن" را

ﺑﻨﻮﯾﺲﺑﺎﺑﺎ روزﮔﺎری دﯾﺪﺑﺎن ﺑﻮد

روزیﺷﻌﺎع ِ دﯾﺪ ِ او ﺗﺎ ﺑﯽ ﮐﺮان ﺑﻮد

اﻣﺮوزاﻣﺎ دﯾﺪﮔﺎﻧﺶ "ﺳﻮ" ﻧﺪارد

اﻣﺮوزدﯾﮕﺮ ﻗﺪرت ﺑﺎزو ﻧﺪارد

ﺑﺎﺑﺎﺧﺮوﺷﺎن ﺑﻮد روزی ﻣﺜﻞ ﮐﺎرون

اﻣﺎاﻣﺎﻧﺶ را ﺑﺮﯾﺪﻩ، ﺳﺮﻓﻪ اﮐﻨﻮن

آنﻣﺮد آﻣﺪ"، ﺑﻮد ﺳﺮ ﻣﺸﻖ دﺑﺴﺘﺎن"

اﻣﺮوز"ﺑﺎﺑﺎ" ﮔﺸﺘﻪ ﺳﺮ ﻣﺸﻖ دﻟﯿﺮان

آنﻣﺮد آﻣﺪ، زﯾﺮ ﺑﺎران، ﻧﺎز ﻧﺎزان

اﯾﻦﻣﺮد ﻫﻢ آﻣﺪ، وﻟﯽ ﺑﺮ دوش ﯾﺎران

آنﻣﺮد آﻣﺪ، از اﻓﻖ ﻫﺎی ﺧﯿﺎﻟﯽ

اﯾﻦﻣﺮد آﻣﺪ، واﻗﻌﯽ، اﻣﺎ ﻫﻼﻟﯽ

"آنﻣﺮد، ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ، روزی "داس دارد

اﯾﻦﻣﺮد، اﻣﺎ، ﺻﻮﻟﺖ ﻋﺒﺎس دارد

آنﻣﺮد ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﺮد، ﺧﯿﻠﯽ ﻓﺮق دارد

ﻓﺮﻗﯽ،ﭼﻮ ﻓﺮق ﺑﯿﻦ ﻏﺮب و شرق دارد......
شادی روح شهدای عزیز و سلامتی جانبازان گرانقدر "صلوات"
دیدگاه ها (۲)

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس - فرزند شهید محمدابر...

خوب نگاهش کن...دیدی؟اسمش را بلند زمزمه کن...شهید علیرضاحراف....

خرمشهر بوديم !آشپز وكمك آشپز ، تازه وارد بودند و با شوخي بچه...

..خاطره ای زیبا و خنده دار از جنگ..بین ما یکی بود که چهره ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط