نیما مرا جور دیگری می خواست برای خودم برای عشقی که از
• نیما مرا جور دیگری می خواست برای خودم برای عشقی که از حنجره ام به رگ هایش منتقل میشد و قدرت کلماتم که گاهی یک زمستان گرمش میکرد هرگز باور نمیکردم که هیچگاه توجهی به دیگران ندارد، و حتی عیب هایم راچشم پوشی می کند طوری لبخند میزد و نگاه پر عاطفه اش را به قرنیه ام گره میزد انگار از اولش من برایش کامل بوده ام و برایش بهترین دختر کره ی زمینم حتی گاهی خودم فراموش میکردم که چطور با عشق بی حوصلگی هایم را تحمل میکند هر صبح با صدای پیامک پر از عشقِ صبح بخیرش بیدار میشدم و کارهایم را ظریف و دقیق انجام میدادم دیگر آن دختر بی حوصله تبدیل به یک سایه ی کمرنگ از من شده بود و پیچک سبز خوشبختی از سر و کولمان بالا می رفت آن روزها گذشت اما نیما ماندگار ترین نام در عمق جانِ من است عاشکی媪
- ۸۵۱
- ۲۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط