مست چشمانت شدم

مست چشمانت شدم
در انتهاے این غزل

و گرفتار دو‌چشمت
بوده ام من از ازل

اینچنین شیدایـے و عاشق
ڪشــے حقم نبود

پس چرا بازم اسیرت
گشته ام در این غزل😔


‎‌‎‌❤ ️❤ ️:❤ ️❤ ️


‎‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍🍂 🍁 ℒℴℯ🍁 🍂
دیدگاه ها (۴)

قبله ڪَاهم را به سوے تو عوض ڪردم ولی توخودت درقبله ایی دیڪَر...

ﭼﻮﺏ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ ...ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻴﻔﻬﻤﺪ ؛ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ ...ﻳ...

شروع کن! خوشبختی جایش همینجاستکنار تو... نگذار زندگی از مقاب...

مستی همیشه از شراب نیست...یک جفت چشم قهوه اییک فنجان اسپرسو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط