و شب نام دیگر توست

و شب نام دیگر توست
در بستر خیالم
به آرامش آرمیده در سکوت
و تا طلوع روشنا‌ست
بر آغوشم.
دیدگاه ها (۱)

کاش در وصفِ دل آرایی و طنازیِ تومن همان شاعرِ شیوایِ دیارت ب...

ببوس مرا...هیچ نمی‌شکند خمار لبا‌نتجز مستِ گیر‌ای چشمانمغرق ...

از امروزمیزبان عاشقانه ترینمخاطبی هستمکه نه دوستم داشتو نه ع...

محبوب من باشو چیزی نگوبا من سخن از قانونی بودن عشقم نگوعشق م...

طلوع کن خورشید کمزمین در وهم و خواب آلودگی ستخورشید در قاب چ...

‍ بیا به خلوت خیالمو در باغ خشکیده ی احساسم بوسه امید بکار م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط