وقتش که برسد دانه به عشق آفتاب بهار سبز می شود
وقتش که برسد دانه به عشق آفتاب بهار سبز می شود
وقتش که برسد روز پرده سیاهی را به اسارت میگیرد
وقتش که برسد دنیا بازی ماروپله اش را با تو شروع می کند
گاهی اجازه میدهد آنقدر بالا بروی که فکر کنی دیگر راهی نمانده.....
اما ناگهان چنان در ذوقت می زند که باور نمیکنی از کدام راه خوردی....!
بچه که بودم در کتابها خوانده بودم که چرخ فلک هیچگاه ثابت نمی ماند و پایان شب سیه سپید می باشد....!
تا وقتی که دنیا تاسش را جلوی پای من انداخت و بازی مار و پله اش را با من شروع کرد
گاهی در اوج شلوغی لای پرده شب پنهان میشدم و شب مرا در شامگاه خود اسیر میکرد...؛
و گاهی همانند فروغ در کوچه پس کوچه های پاییز مثنوی وارانه ز دلبری های روزگار می سرودم...؛
گاهی هم همانند فرهاد به ناکجا آباد بیستون میرفتم....؛
اما در تلاطم این تکاپو ها شاهد رهگذر هایی می بودم که همچنانکه می رفتند هر کدام دنیا را به گونه ای تفسیر می کردند..!
یکی میگفت: دنیا همان فنجان قهوه ای است که خدا برای فراغتش ان را می نوشد...!
دیگری می گفت : دنیا همانند کسی است که طلوع حضورش خواه یا ناخواه در جمع و در خلوت اتشیست...!
اما دنیا هر چه که باشد عطر دلخواه تو باشد یا که نباشد..!
گاهی می تواند همان گوشه خلوت به دور از دغدغه باشد که در امتداد نوری جاریست..!
گاهی هم میتواند صعب العبوری پر فراز و نشیب :)
#Aleo
وقتش که برسد روز پرده سیاهی را به اسارت میگیرد
وقتش که برسد دنیا بازی ماروپله اش را با تو شروع می کند
گاهی اجازه میدهد آنقدر بالا بروی که فکر کنی دیگر راهی نمانده.....
اما ناگهان چنان در ذوقت می زند که باور نمیکنی از کدام راه خوردی....!
بچه که بودم در کتابها خوانده بودم که چرخ فلک هیچگاه ثابت نمی ماند و پایان شب سیه سپید می باشد....!
تا وقتی که دنیا تاسش را جلوی پای من انداخت و بازی مار و پله اش را با من شروع کرد
گاهی در اوج شلوغی لای پرده شب پنهان میشدم و شب مرا در شامگاه خود اسیر میکرد...؛
و گاهی همانند فروغ در کوچه پس کوچه های پاییز مثنوی وارانه ز دلبری های روزگار می سرودم...؛
گاهی هم همانند فرهاد به ناکجا آباد بیستون میرفتم....؛
اما در تلاطم این تکاپو ها شاهد رهگذر هایی می بودم که همچنانکه می رفتند هر کدام دنیا را به گونه ای تفسیر می کردند..!
یکی میگفت: دنیا همان فنجان قهوه ای است که خدا برای فراغتش ان را می نوشد...!
دیگری می گفت : دنیا همانند کسی است که طلوع حضورش خواه یا ناخواه در جمع و در خلوت اتشیست...!
اما دنیا هر چه که باشد عطر دلخواه تو باشد یا که نباشد..!
گاهی می تواند همان گوشه خلوت به دور از دغدغه باشد که در امتداد نوری جاریست..!
گاهی هم میتواند صعب العبوری پر فراز و نشیب :)
#Aleo
۵.۳k
۰۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.