سالها رفت و هنوز

سال‌هـا رفـت و هنوز ...
یک نفـر نیست بپـرسد از من ؛

که تو از پنجره‌ی
عشق چه ها می خواهی ...!
صبح تا نیمه‌ی شب منتظری !

همه جا می‌نگری ،
گاه با ماه سخن می گویی ...!
گاه با رهگذران ...!

خبـرِ گمشده ای می جـویی ؟
راستـی گـمشده ات کیسـت ؟
کجاست ...؟


#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۱)

یار،هی یار، یار!اینجا اگرچه گاهگل به زمستان خسته ، خار میشود...

"دوست داشتنت"بذرِ کوچکی‌ست در دلم، که صبح ها، چند شاخه‌اش با...

آرزویم بود و با خَلقی بیانش کرده اموای بر من،آرزویِ دیگرانش ...

مرا دوره کن گاهیشبیه آهنگ های قدیمیکه بعد از سالها هنوز هم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط