می دیدمت عاشق طغیانمی، چه شد؟
می دیدمت عاشق طغیانمی، چه شد؟
بانوی من! خیره و حیرانمی! چه شد؟
چشمان تو باعث ایجاد قبله شد
حالا ولی قاتل ایمانمی، چه شد؟
بودی تپش پشت تپش های قلب من
رفتی ولی خسته تر از جانمی، چه شد؟
گم می شدی ساده در آغوش کوچکم
گویا فقط عاشق زندانمی، چه شد؟
می گفتمت قهر خدا را چه می کنی!
می دیدمت عاشق الانمی، چه شد؟
می آمدی ناز تو من را شفا دهد
حالا فقط عامل بحرانمی، چه شد؟
گفتی فقط بر تو قسم می خورم، فقط!
یعنی شما و آیه ی قرآنمی، چه شد؟
خوش می روی با همه ی خاطرات من
اما بگو جمله ی «جانانمی» چه شد؟
بانوی من! خیره و حیرانمی! چه شد؟
چشمان تو باعث ایجاد قبله شد
حالا ولی قاتل ایمانمی، چه شد؟
بودی تپش پشت تپش های قلب من
رفتی ولی خسته تر از جانمی، چه شد؟
گم می شدی ساده در آغوش کوچکم
گویا فقط عاشق زندانمی، چه شد؟
می گفتمت قهر خدا را چه می کنی!
می دیدمت عاشق الانمی، چه شد؟
می آمدی ناز تو من را شفا دهد
حالا فقط عامل بحرانمی، چه شد؟
گفتی فقط بر تو قسم می خورم، فقط!
یعنی شما و آیه ی قرآنمی، چه شد؟
خوش می روی با همه ی خاطرات من
اما بگو جمله ی «جانانمی» چه شد؟
۷۳۹
۰۸ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.