سناریو اسلیترین
+-وقتی کرم میریزی و هرچی بهت میگن بازم ادامه میدی-+
تام: (داره کتاب مورد علاقه شو می خونه که ات با غرغر میاد تو)
«ات میشه بری بیرون » میری کنارش می شینی و ور ور می کنی «ات!!!ساکت» ایندفعه کتابو محکم می بنده و از اتاق پرتت می کنه بیرون
متیو: (داره فیلم می بینه و لحظه حساسه و ات جیغ می زنه)
«وای خداااااا این یه دقیقه رو خفه » میری جلو تلویزیون وایمیستی و شکلک درمیاری... از آخر متیو عصبانی میشه و دنبالت می کنه و....
دراکو:(داره تو کمد دنبال یه چیز خیلی مهم می گرده که ات با صدای کر کننده میای تو )
« ات الان نزدیکم نیا » «خیلی بدی دریک» و میدویی سمتشو و سرشو می کنی تو کشوی کمد و هرهر کرکر می کنی « ات !!دارم خفه میشم مسخره چندش !» سرشو از کشو میکشه بیرون و یقتو میگیره و...
تئودور:(مشغول خوندن کمیک مورد علاقه شه که ات یواشکی میاد تو )
«فهمیدم اینجایی ات » سریع از زیر مبل میای بیرون و مجلشو از دستش می کشی «هی!چیکار می کنی دیوونه!!» مجله رو میندازی رو میز و موهاشو می کشی «ات این چه کاریه دیوونه شدی ؟!!!!» دستاتو میگیره و ...(سرورانی که در اعمال خاکسپاری یاری دادند...)
ریگولوس : ( داره نقاشی میکشه که ات خیلی عادی میاید تو )
«داری چیکار می کنی ریگی» «گل خیلی زیبایی بود، سعی دارم بکشمش » خیلی نرمال میای نزدیک نقاشی و یکبار کاسه رنگو میریزی رو سر ریگی «چیکار می کنی ات!!!» ریگولوس بلند میشه و سعی داره چشماشو پاک کنه (آخی مظلوم )
لورنزو : (ایشون از اول میدونه قصدت چیه 😂😂😂)
زابینی : ( مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد )
سوروس : ( داره معجون درست می کنه که ات با کلی علف هرز میاد تو اتاق )
«اینا دیگه چیه » خیلی سرعتی میدویی سمت پاتیلش ( همون قابلمه گنده ها ) و علفارو میریزی تو معجونش «نه نه نه نه نه نه نه نه!» سو خیلی سریع علفارو برمیداره (پرای ات ریخت ) «بهتره من برم سو جان » میخوای زودتر فرار کنی که سو یقه تو میگیره « کجا با این عجله ....کرم میریزی!»
×_×بچه ها ایده بدید 😘😁
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.