اندوهت را بتکان

اندوهت را بتکان
جهان منتظرت نمی‌ماند تا حالت خوب شود. 
جهان صبر نمی‌کند تا غصه ات سر آید. 
جهان برای هیچکس منتظر نمی‌ماند و برای هیچکس صبر نمی‌کند. 

جهان می‌رود چه تو غمگین باشی و چه شادمان، چه سوگوار باشی و چه رقصان.
می‌دانی این جهانی که می‌رود نامش چیست؟
نامش عمر است و تو ناگزیری که دنبالش بروی حتی اگر سینه خیز . 

تو ناگزیری که اندوهت را بتکانی و غمت را بشویی و بروی وگرنه جهان می‌رود و عمر می‌رود
و تو جا می‌مانی از جهان و از عمر و از خودت..
دیدگاه ها (۱)

ما را نیز لبخندی خواهد بود. شاید در راه است شاید لحظه‌ای یاد...

حسین_پناهی چه زیبا گفتپایانی برای قصه ها نیست...نه بره ها گر...

با کسی نباش که هر لحظه مجبور باشی خودت را به هر اجباری لایِ ...

❤❤هرگز این قصه ندانست ڪسیآن شب آمد به سراے من و خاموش نشستسر...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط