کلثوم که تو مازندران شوهر خودشو کشته بود
کلثوم که تو مازندران ۱۱ شوهر خودشو کشته بود
در جواب بازپرس:
اعصابمو خورد میکردن دیوونه میشدم/
یه طنزی بود که یه پدری به بچه خودش تجاوز کرده بود گرفته بودن و قاضی میپرسید چرا این کار کثیف رو کردی؟
میگفت: شلوغ میکرد آقای قاضی!
اینقد قاضی پرسید و این تکرار کرد
آخرش خسته شد و گفت شما هم داری شلوغ میکنی آقای قاضی!
حالام فکر کنم آقای قاضی نباید زیاد بره رو اعصاب کلثوم:))
بچه یارو رفت میوه فروشی شروع کردن خوردن موزها، میوه فروش اعتراض کرد
طرف گفت ولش کن دیوانه اس!
گفت اگر دیوانه اس چرا پیازها رو نمیخوره!
حالا کلثوم چرا فقط زن پیرمردهای پولدار میشده که اعصابشو خرد کنن بکشه کلی پول بهش برسه
یه بار هم زن یه پیرمرد فقیر تنها میشد که اعصابشو خرد کنه و...
در جواب بازپرس:
اعصابمو خورد میکردن دیوونه میشدم/
یه طنزی بود که یه پدری به بچه خودش تجاوز کرده بود گرفته بودن و قاضی میپرسید چرا این کار کثیف رو کردی؟
میگفت: شلوغ میکرد آقای قاضی!
اینقد قاضی پرسید و این تکرار کرد
آخرش خسته شد و گفت شما هم داری شلوغ میکنی آقای قاضی!
حالام فکر کنم آقای قاضی نباید زیاد بره رو اعصاب کلثوم:))
بچه یارو رفت میوه فروشی شروع کردن خوردن موزها، میوه فروش اعتراض کرد
طرف گفت ولش کن دیوانه اس!
گفت اگر دیوانه اس چرا پیازها رو نمیخوره!
حالا کلثوم چرا فقط زن پیرمردهای پولدار میشده که اعصابشو خرد کنن بکشه کلی پول بهش برسه
یه بار هم زن یه پیرمرد فقیر تنها میشد که اعصابشو خرد کنه و...
- ۱.۱k
- ۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط