پارت سی و سه. رد پا

ریگولوس: نه گیر نمیکنید اگر کسی دریچه رو
از بیرون ببنده اون موقعه
گیر میکنید و واستون خطر ناکه
دراکو: یعنی کسی رو تو دریچه رو بسته؟
ریگولوس: اره، ولی اگر بگم برادر خودم اینکار کرد دیگه چی میگین؟
اما: واقعا!؟ چرا خب؟
ریگولوس: خودمم هنوز نمیدونم
دراکو: شایدم از عمد نبوده
اما: شاید
اخه این دراکو انقدر خوش قلبه که همیشه جنبه خوب داستانو میبینه🥹

اما: نمیشه که تا اخر عمرت داخل این اتاق کوچیک باشی بیا بیرون
ریگولوس: نه من نمیتونم بیام بیرون لباسی که من پوشیدم مال ۲۰ سال پیش هاگوارتزه!
دراکو: عیب نداره من ی دست لباس اضافه از هاگوارتز دارم مال امسالم هست
اما: خب عالی شد
دراکو میشه لباس رو برام بیاری؟
من اینجا میمونم
دراکو : باشه
*رفت
اما: ریگولوس تو داخل چه گروهی بودی؟
ریگولوس: من اسلیترینی بودم
اما: بودی؟
ریگولوس: اره
اما: نه توهمین الانم اسلیترینی هستی
ریگولوس او راست میگی، من زمانو دستکاری کردم😅
*دراکو برگشت
اما: اومدی، خب لباسو بده
ریگولوس ببین کامل اندازته الان برو سریع بپوشش تا بعد سریع تر از هاگوارتز بری بیرون
*لباس رو پوشید
ریگولوس:یکم شلوارش تنگ...
اما: الان وقت نداریم اینجا که لباس فروشی نیست و الن بتید سریع تر بریم
*فکر دراکو
اوه تا حالا اما رو اینجوری ندیده بودم!
ریگولوس: اما من قرار نیست.....