گیسوانت زیر باران عطــر گندم زار فکــرش را بکن
گیسوانت زیر باران عطــر گندمزار فکــرش را بکن
با تو آدم مست باشد تا سحر بیدارفکرش را بکن
در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سالها
بوسه و گریه شکوه لحظهی دیدارفکرش را بکن
سایهها در هم گــره نور ملایـــم استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار فکرش را بکن
ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــرهای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار فکرش را بکن
خانهی خشتی قدیمی قل قل قلیان گرامافون قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تارفکرش را بکن
از سمــاور دستهایت چای و از ایوان لبانت قند را
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگارفکرش را بکن
اضطراب زنگ رفتم وا کنم در را کـــه پرتم میکنند
سایهها در تونلی باریک و سرد و تارفکرش را بکن
ناگهان دیوانهخانه وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرصها گفتند دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن
با تو آدم مست باشد تا سحر بیدارفکرش را بکن
در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سالها
بوسه و گریه شکوه لحظهی دیدارفکرش را بکن
سایهها در هم گــره نور ملایـــم استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار فکرش را بکن
ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــرهای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار فکرش را بکن
خانهی خشتی قدیمی قل قل قلیان گرامافون قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تارفکرش را بکن
از سمــاور دستهایت چای و از ایوان لبانت قند را
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگارفکرش را بکن
اضطراب زنگ رفتم وا کنم در را کـــه پرتم میکنند
سایهها در تونلی باریک و سرد و تارفکرش را بکن
ناگهان دیوانهخانه وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرصها گفتند دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن
۱.۵k
۰۲ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.