کاش می دانستی در دور دست ها...
کاش می دانستی در دور دست ها...
آنجا که حتی به خیالت هم نمی آید
آنجایی که برای من جهنم کردی
آنجایی که من نشسته ام تا بار دیگر گذرت به اینجا بیوفتد
آنجایی که من دفتر شعرم را با یاد تو قلم می زنم
بله!
همانجا
یادت نیست؟
اشکال ندارد
اما من داستان دلبری ات را هر لحظه با خود مرور می کنم
اینجا نشسته ام و با خود بار ها و بار ها می گویم
«کاش می دانستی که در دور دست ها یک قلب برایت می تپد!»
#آوان
#دل_نوشت
آنجا که حتی به خیالت هم نمی آید
آنجایی که برای من جهنم کردی
آنجایی که من نشسته ام تا بار دیگر گذرت به اینجا بیوفتد
آنجایی که من دفتر شعرم را با یاد تو قلم می زنم
بله!
همانجا
یادت نیست؟
اشکال ندارد
اما من داستان دلبری ات را هر لحظه با خود مرور می کنم
اینجا نشسته ام و با خود بار ها و بار ها می گویم
«کاش می دانستی که در دور دست ها یک قلب برایت می تپد!»
#آوان
#دل_نوشت
۳.۲k
۲۸ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.