خدایا

خدایـــــــــــــــا
فانوست را کمی پایین تر بگیر
جاده ای که در آن قدم نهاده ام تاریک است،
انتهایش را نمی دانم چیست. میترسم انتهایش بن بست باشد
تو را به مهربانیت سوگند،
فانوست را کمی پایین تر بگیر تا روشنی بخش راه نامشخصم باشد.
نمی خواهم بی فانوس تو به جایی برسم که برگشتنم دشوار گردد و پشیمان شوم.
ای مهربانترینم ، من اکنون سخت به نور فانوست محتاجم ...
دیدگاه ها (۱)

ﻣﻦ ﺷﺎﻋﺮﻡﺷﻌﺮﻫﻢ ﺍﮔﺮﻧﮕﻮﯾﻢ !ﻫﺮﺷﺐ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﻭﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽﺯﻣﺴﺘﺎﻥ...

انگــــــــــار .....دروڹ سینــــــــــہ ام مردے شکستـــــــ...

دوستت دارم های دقیقه ایهمانجورکه می آیندهمانجور هم میروندزیا...

آرشا عشق خالش دیروز باغ پرندگان بوشهر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط