آخر فلسفه این عشق را نفهمیدم

آخر ، فلسفه این عشق را نفهمیدم !
دوستت دارم را میگویی ،
هوایی میشوند و میروند
دوست دارم را نمیگویی ،
از دیگری محبت میبینند و میروند ...
مغروری ، این غرورت خسته شان میکند
از غرورت میگذری ،
هرچه دلشان بخواهد میکنند و میگویند ...‌
از احساست برایشان میگویی ،
دیوانه خطابت میکنند
سکوت میکنی ،
بی احساس و بی ذوق صدایت میکنند ...
این عشق چه فلسفه ای دارد ؟
خیلی دوست دارم با آن هایی که بهم رسیدند ، ساعت ها حرف بزنم و بگویم :
چه گفتید ، چه کردید که به اینجا رسیدید ...
شاید مشکل از من است
شاید من بلد نیستم عاشقی کنم ...
دیدگاه ها (۸)

.

درسکوتی که دلت دست دعا باز نمود ، یاد ما باش که محتاج دعائیم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط