هنگامی که خاطرهات را میبوسم

هنگامی که خاطره‌ات را می‌بوسم
در‌می‌یابم دیری‌ست که مُرده‌ام
چرا که لبانِ خود را از پیشانیِ
خاطره تو سردتر می‌یابم
از پیشانیِ خاطره تو

ای یار!
ای شاخه جدا مانده من!

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

دستهایم را در باغچه می‌کارمسبز خواهم شد،می‌دانم، می‌دانم، می...

چه بی‌تابانه می‌خواهم‌اتای دوری‌ات آزمونِ تلخِ زنده‌به‌گوری!...

گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش ! سهم ما از عشق هم شد قسمت ...

می خرامد غزلی تازه در اندیشه ی ماشاید آهوی تو رد می شود از ب...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

مادر...در ستایش دنیای پرمهرت ترانه ای از اخلاص خواهم سرودوگل...

یاد دارم از آن پسکه یار به من گفت ای تودر این کوچه می آیی چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط