اگر سنگم مرا آیینه ای پندار و پاکم کن
اگر سنگم مرا آیینه ای پندار و پاکم کن
اگر آیینه ام، بردار و با سنگی هلاکم کن
.
میان تنگ می گریم که جای ابر ها خالی ست
نمی گویم رها، در ساحل دریاچه خاکم کن
.
دل گل را تو خون کردی نسیم بی وفا! اکنون
خودت اندیشه ی درمان قلب چاک چاکم کن
.
غم دوری به دل دارم به جای ترس تنهایی
به وصلم مست ساز آن گاه از غم بیمناکم کن
.
اگر چون اشک افتادم به پایت، ذره پرور باش
به قدر گوشه ی چشمی بتاب و تابناکم کن!
.
#مهدی_مظاهری
اگر آیینه ام، بردار و با سنگی هلاکم کن
.
میان تنگ می گریم که جای ابر ها خالی ست
نمی گویم رها، در ساحل دریاچه خاکم کن
.
دل گل را تو خون کردی نسیم بی وفا! اکنون
خودت اندیشه ی درمان قلب چاک چاکم کن
.
غم دوری به دل دارم به جای ترس تنهایی
به وصلم مست ساز آن گاه از غم بیمناکم کن
.
اگر چون اشک افتادم به پایت، ذره پرور باش
به قدر گوشه ی چشمی بتاب و تابناکم کن!
.
#مهدی_مظاهری
۱.۵k
۱۲ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.