گم شدن در کوچه های بی کسی حقم نبود

گم شدن در کوچه های بی کسی ...حقم نبود
وای این دلشوره ها ...دلواپسی... حقم نبود

گفته بودم......دوستت دارم......نکردی باورم
بارها تفتیش کردن.............وارسی حقم نبود

دامنی از گل برایت هدیه آوردم........ولی
این چنین پر پر شدن چون اطلسی.....حقم نبود

من که تنها هم نشینم .......اشک و یک آیینه بود
بی وفایی،،هم نشینی بابی کسی.....حقم نبود

گفته بودی تا نفس..........تا آخرین دم با منی
اینکه حالا .........بعد مرگم میرسی حقم نبود..!!!
دیدگاه ها (۴)

چه تنهایی عمیقی‌ست...دوست داشتن کسی که،هرگز نیست!‌

هرکس به خیالی ست ! " هم آغوش و کسی نیست "ای گل به خیال تـو ...

فقط ایڹ قافیہ هابا تو ردیفنــدببیڹتو غزل گونہ تریڹحالٺ فریاد...

جز یاد تو بر خاطر من نگذرد ای جان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط