خواب دیدم تو به خاطره های من با خودت حسادت می کردی

خواب دیدم تو به خاطره های من با خودت حسادت می کردی.
می گفتی: کدامشان را بیشتر دوست داری؟ و من مات نگاهت می کردم
می گفتی: دیگر جایی نرویم،
کاری نکنیم تو آنقدر به آنها فکر می کنی که من را فراموش می کنی و من مات نگاهت می کردم
می گفتی: دیگر تعریف نکن که کجا خیلی خوش گذشت کجا خیلی خوب بود
خیلی چیزها می گفتی و من همان وقت داشتم در سرم خاطره جدید با تو را می ساختم
اینکه تو چقدر ماه بودی
وقتی به خاطره هامون حسادت می کردی... صابر ابر
دیدگاه ها (۱)

یکی باید چشم‌های آدم را دوست داشته باشد، و یکی باید صدای آدم...

به او بگویید دوسش دارم ...بگویید :میان پیله های پروانه ...لا...

هیچ از این خوبان گندم گون نصیب ما نشدما سیه بختان مگر فرزند ...

وانشات گوجو//پارت ۲

تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط